بر آستان مرادت گشاده ام در چشم
که یک نظر فکنی خود فکندی از نظرم |
مرا چو زندگی از یاد روی چون مه توست همیشه سجده گهم آستان خرگه توست |
چنین که در دل من داغ زلف سرکش توست
بنفشه زار شود تربتم چو در گذرم |
بنفشه دوش به گل گفت و خوش نشانی داد که تاب من به جهان طره فلانی داد |
آصف عهد زمان جان جهان تورانشاه
که در این مزرعه جز دانهٔ خیرات نکشت |
تو عهد بستی که نشانی به خون مرا من جهد میکنم که به عهدت وفا کنی |
بشنو این نکته که خود را ز غم آزاده کنی
خون خوری گر طلب روزی ننهاده کنی |
بر گیر شراب طربانگیز و بیا پنهان ز رقیب سفله بستیز و بیا مشنو سخن خصم که بنشین و مرو بشنو ز من این نکته که برخیز و بیا |
برو معالجه خود کن ای نصیحت گو
شراب و شاهد شیرین که را زیانی داد |
شاهد آن نیست که مویی و میانی دارد بنده طلعت آن باش که آنی دارد |
اکنون ساعت 05:08 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)