خفته بر سنجاب شاهی نازنینی را چه غم
گر ز خار و خاره سازد بستر و بالین غریب |
با صبا افتان و خیزان میروم تا کوی دوست
وز رفیقان ره استمداد همت می کنم |
ما شبي دست برآريم و دعايي بكنيم
غم هجران ترا چاره ز جايي بكنيم |
مدامم مست می دارد نسیم جعدگیسویت
خرابم می کند هردم فریب چشم جادویت |
تا دم از شام سر زلف تو هر جا نزند
با صبا گفت و شنودم سحري نيست كه نيست |
تا به شادی می نشینی، غم رسد از گرد راه
بر لبِ خنـدان هر گـل، اشکِ شبـنم دیـده ام |
ما شب گریزان و دوان و اندر پی ما زنگیان
زیرا که ما بردیم زر تا پاسبان آگاه شد |
دل را که مرده بود حیاتی به جان رسید
تا بویی از نسیم می اش در مشام رفت |
تو ای نازنین میهن،ای خاک پاک...................ز انوار حق چهره ات تابناک
|
کشتی شکستگانیم ای باد شرطه برخیز
باشد که بازبینیم دیدار آشنا را |
اکنون ساعت 08:11 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)