یارب این نوگل خندان که سپردی به منش
می سپارم به تو از چشم حسود چمنش |
شد چمان در چمن حسن و لطافت لیکن
در گلستان وصالش نچمیدیم و برفت |
تا نگاه می کنی کار من آه کردن است
من به فدای چشم تو این چه نگاه کردن است |
تا کي غم آن خورم که دارم يا نه
وين عمر به خوشدلي گذارم يا نه پرکن قدح باده که معلومم نيست کاين دم که فرو برم برآرم يا نه |
هرکسی را خسرو آسا شور شیرینی ست بر سر
گربه جانبازی یکی فرهاد می شدبد نمی شد |
دل نشناسم چه بود جان و بدن تا برود
غم نخورم غم نخورم غم نخورم تا چه شود |
در باغ دلم یک گل شاداب ندارم
از لذت دیدار شما خواب ندارم صد دفتر صدبرگ پراز شعر سپید است در شان شما یک غزل ناب ندارم |
من می نه ز بهر تنگدستی نخورم
یا از غم رسوایی و مستی نخورم من می زبرای خوشدلی میخوردم اکنون که تو بر دلم نشستی نخورم |
می مخور با همه کس تا نخورم خون جگر
سر مکش تا نکشد سر به فلک فریادم |
مرحبا ای پیکِ مُشتاقان بگو پیغام دوست
تا کنم جان از سر رغبت فدای نام دوست |
اکنون ساعت 03:21 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)