به ملازمان سلطان که رساند این دعا را
که به شکر پادشاهی ز نظر مران گدا را |
سالها دفتر ما در گرو صهبا بود
رونق میکده از درس و دعای ما بود |
با چشم و ابروی تو چه تدبیر دل کنم
وه زین کمان که بر من بیمار میکشی |
با دل خون شده چون نافه خوشش باید بود
هرکه مشهور جهان گشت به مشکین نفسی |
دود آه سینهٔ نالان من
سوخت این افسردگان خام را |
مرو چو بخت من ای چشم مست یار به خواب
که در پی است ز هر سویت آه بیداری |
یعنی لیلی که مست اویی
اینجا شده پایبست اویی |
از چار چیز مگذر گر عاقلی و زیرک
امن و شراب بیغش معشوق و جای خالی |
نقل قول:
من و شما هست{قاط}{قاط}{قاط}{قاط} |
حاژی تو لیسانست واقعیه مثل ما سیکلو نگفتی لیسانس
مشتی هستی :24::24::24::24: |
اکنون ساعت 03:30 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)