سحر به بوي گلستان دمي شدم در باغ
كه تا چو بلبل بيدل كنم علاج دماغ:53: |
غمی که چون سپه زنگ ملک دل بگرفت ز خیل شادی روم رخت زداید باز
|
زبور عشق نوازی نه کار هر مرغی است
بیا و نوگل این بلبل غزلخوان باش |
شبی دل را به تاریکی ز زلفت باز میجستم
رخت میدیدم و جامی هلالی باز میخوردم |
شبی دل را به تاریکی ز زلفت باز میجستم
رخت میدیدم و جامی هلالی باز میخوردم {شیت شدن}{شیت شدن} |
من اگر نيكم وگر بد تو بروخود را باش
هر كسي آن درود عاقبت كار كه گشت:53: |
تو نیک و بد خود هم از خود بپرس
چرا بایدت دیگری محتسب {شیت شدن}:53:{شیت شدن} |
بيدلي در همه احوال خدا با ما بود
او نمي ديدش واز دور خدايا مي كرد:53: |
دلم ز پرده برون شد کجایی ای مطرب
{شیت شدن}{پپوله}{شیت شدن}بنال هان که از این پرده کار ما به نواست |
تا چند همچو شمع زبان آوري كني
پروانه مراد رسيد اي محب خموش:53: |
اکنون ساعت 04:19 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)