پی سی سیتی

پی سی سیتی (http://p30city.net/index.php)
-   شعر (http://p30city.net/forumdisplay.php?f=55)
-   -   متن ترانه های لحظات دلتنگی ما (http://p30city.net/showthread.php?t=1173)

GolBarg 08-02-2009 01:15 PM

i will always love yuo
 
اگه حتی بين ما فاصله يك نفسه
نفس منو بگير
برای يكی شدن اگه مرگ من بسه
نفس منو بگير
ای تو هم سقف عزيز ای تو هم گريهء من
گريه هم فاصله بود
گريهء آخر ما آخر بازي عشق
ختم اين قائله بود

حدس گر گرفتنت در تنور هر نفس
غم نه ، اما كم كه نيست
هم شب تازهء تو تركش پرتير عشق
سنگ سنگر هم كه نيست
خوب ديروز و هنوز طرحی از من بر صليب
روي تن پوشت بدوز
وقت عريانئ عشق با همين طرح حقير
در حريق تن بسوز

پلك تو فاصلهء دست و كاغذ و غزل
من و عاشقانه بود
رستن از پيلهء خواب ای كليد قفل شعر
خواب شاعرانه بود

از ته چاه سكوت تا بلندای صدا
يار ما بودی عزيز
در تمام طول راه با منه عاشق ترين
هم صدا بودی عزيز

حدس رو گردون شدن از من و از راه ما
باور بی ياوری
روز انكار نفس روز ميلاد تو بود
مرگ اين خوش باوری
خوب ديروز و هنوز طرحی از من بر صليب
روی تن پوشت بدوز
وقت عريانی عشق با همين طرح حقير
در حريق تن بسوز

تو بگو غيبت دست غيبت هر چه نفس
بين ما فاصله نيست
غيبت آخر تو كوچ مرغان صدا

ختم اين قائله نيست
اگه حتی بين ما فاصله يك نفسه
نفس منو بگير
برای یكی شدن اگه مرگ من بسه
نفس منو بگير
نفس منو بگير

به امید روزی که فاصله نباشه!_:2:
من ترانه های قدیمی گوگوش خیلی دوست دارم:53:

sheida.m 08-02-2009 03:51 PM

نیستی دارم دق می کنم نیستی دارم می پوسم
عکساتو من یکی یکی بر می دارم میبوسم
پیرهن یادگاری تو هر شب دارم بو می کنم
برای برگشتن تو به آسمون رو می کنم

نیستی دارم دق می کنم ، نیستی دارم می پوسم
عکساتو من دونه دونه بر میدارم میبوسم
از خدا میخوام دوباره تورو ببینم رو به روم
قسم به اشک حسرتم فقط همینه آرزوم

نیستی دارم دق می کنم ، نیستی دارم می پوسم
عکساتو من دونه دونه بر می دارم میبوسم
یه عالمه گل میارم همه رو پرپر می کنم
هر شب دارم همینجوری با تنهایی سر می کنم

تموم اشکام هدیه ی نبودنت کنار من
نمیدونی چی میگذره به قلب بی قرار من
وای که چقدر سخته برام ثانیه ها بدون تو
دلم می خواد باز ببینم چشمای مهربونتو

نیستی دارم دق می کنم ، نیستی دارم می پوسم
عکساتو من دونه دونه بر می دارم میبوسم

نیستی دارم دق می کنم ، نیستی دارم می پوسم
عکساتو من دونه دونه بر میدارم میبوسم
یه عالمه گل میارم همه رو پرپر می کنم
هر شب دارم همینجوری با تنهایی سر می کنم

مهدی مقدم ( نیستی )



Hiwa 08-04-2009 09:23 AM

سرسختی ای غزل امشب به نام کيست
اين واژه ها که بی خبرند از خيال من ؟


تو تک صدای حنجره سبز اين دلی
ديگر نگو که می روی از لحن کال من

بردار، هر چه که دارم برای تو
تنها نگاه گرم تو يک لحظه مال من

بايد بريد از همه، حتی از آبرو
وقتی که می روی به گريه ز چشمان لال من

امشب کنار بغضهای مکرر نشسته ام
تا بشکنند آيينه ها را به حال من

بايد بلند بگويم مبادا که نشنود
اين آسمان که بی خبر است از زوال من

دارم به دست خويشتن از دست می روم

ساقي 08-06-2009 03:48 PM

مرغ باغ ملکوتم نیم از عالم خاک
 
مرغ باغ‌ ملکوت



روزها فکر من این است و همه شب سخنم
که چرا غافل از احوال دل خویشتنم؟
ای خوش آن روز که پرواز کنم تا بر دوست
به هوای سر کویش پر و بالی بزنم
روزها فکر من این است و همه شب سخنم
که چرا غافل از احوال دل خویشتنم؟
از کجا آمده ام؟ آمدنم بهر چه بود؟
به کجا می روم آخر ننمایی وطنم
مانده ام سخت عجب کز چه سبب ساخت مرا
یا چه بوده است مراد وی از این ساختنم
نه به خود آمدم این جا که به خود باز روم
آن که آورد مرا باز برد در وطنم
مرغ باغ ملکوتم نیم از عالم خاک
چند روزی قفسی ساخته اند از بدنم








...

Hiwa 08-16-2009 12:24 PM


در يك روز باراني با تو آشنا شدم

رفتيم ، گفتيم ، خنديديم ، چه قدر خوش بوديم ، خيس شديم !
و هنوز باران مي باريد كه از هم جدا شديم
تو به سويي رفتي و من به ديگر سو ، خيس شديم !
و حالا وقتي باران مي بارد نمي دانم بخندم يا گريه كنم
زير باران كدام خاطره را نگه دارم و كدام را بشويم ؟

ساقي 08-17-2009 12:05 AM

به امید دمی با دوست و ان دم هم نمی بینم
 
دلم تا عشقباز آمد در او جز غم نمی بینم
دلی بی غم کجا جویم که در عالم نمی بینم
دمی با همدمی خرم ز جانم بر نمی آید
دمم با جان بر اید چونکه یک همدم نمی بینم
خوشا و خرما آن دل که هست از عشق بیگانه
که من تا اشنا گشتم دل خرم نمی بینم
مرا رازی است اندر دل به خون دیده پرورده
ولیکن با که گویم راز چون محرم نمی بینم
قناعت می کنم با درد چون درمان نمی یابم
تحمل می کنم با زخم چون مرهم نمی یابم
کنون دم درکش ای سعدی که کار از دست بیرون شد
به امید دمی با دوست و ان دم هم نمی بینم





....

Hiwa 08-17-2009 08:21 AM

مي عاشقانه
 
به کنار لاله و گل
زغمت چنان خموشم
که نسیم نوبهاری
مگر آورد به هوشم

گل و لاله بود و عشقی به دلم جوانه می زد
به ترنم نسیمی دل من ترانه می زد
نگهم زجام چشمت می عاشقانه می زد
نگهم زجام چشمت می عاشقانه می زد

تو بیا که عشق و شادی من تو بودی
تو زدل قرار و صبر مرا ربودی
چو زدل بهانه ی تو را گرفتم
ز صبا نشانه ی تو را گرفتم

به کنار لاله ها و یاسمن ها
ره آشیانه ی تو را گرفتم
آشیان عشق خود را بی رخت پرپر ببینم
بی تو مرغ آرزو را خسته و پر بسته دیدم

به کنار لاله و گل
زغمت چنان خموشم
که نسیم نوبهاری
مگر آورد به هوشم

گل و لاله بود و عشقی به دلم جوانه می زد
به ترنم نسیمی دل من ترانه می زد
گل و لاله بود و عشقی به دلم جوانه می زد
به ترنم نسیمی دل من ترانه می زد

shadi 08-17-2009 10:08 AM

بچه ها كمك. يه دو سه خط متن ادبي تك و عالي مي خوام درعزاي يك عزيز ازدست رفته. كسي مي تونه كمكم كنه؟

Hiwa 08-18-2009 09:22 AM

بهانه - معين
 
ای تو بهانه واسه موندن ای نهایت رسیدن
ای تو خود لحظه بودن تو طلوع صبح خورشید رو دمیدن

ای همه خوبی همه پاکی تو کلام آخر من
ای تو پر از وسوسۀ عشق تو شدی تمامی زندگی من

اسم تو هر چی که میگم همه تکرار تو حرفای دل من
چشم تو هر جا که میرم جاریه تو چشمای منتظر من

ای تو بهانه واسه موندن ای نهایت رسیدن
ای تو خود لحظه بودن تو طلوع صبح خورشید رو دمیدن

تو رو اون لحظه که دیدم به بهانه هام رسیدم
از تو تصویری کشیدم که اونو هیچ جا ندیدم

تو رو از نگات شناختم قصه از عشق تو ساختم
تو رو از خودت گرفتم با تو یک خاطره ساختم

ای تو بهانه واسه موندن ای نهایت رسیدن
ای تو خود لحظه بودن تو طلوع صبح خورشید رو دمیدن

ای همه خوبی همه پاکی تو کلام آخر من
ای تو پر از وسوسۀ عشق تو شدی تمامی زندگی من

Hiwa 08-19-2009 01:12 PM

امشب غریبانه کو چه را گذشتم. فردا شهر غریبی را ...
امروز تاریکتر از شب ٬ فردا را نمی دانم!
دیروز را مانده ام ٬ امروزم نیامده ٬ فردا...!
تمام نوشته هایم خط خط قدم هایی است که ناتوان ٬ به سویت شتابزده می آیند.
ولی بی فایده از ندیدن تو کوچه را بر می گردند. به امید فردایی که نمی دانم...
صدای برگشتنی زمزمه ی کوچه می شود٬ دوباره٬ سه باره ٬ و چند باری شنیده
می شود ٬ ولی دیده نه...!
پژواک انتظاربود و بس! انتظاری ترسناکتر از تنهایی شبهای بی شبگردی که
کابوسم می شدند.
دیگر تمام شدم!
سکوتی ممتد ٬ انتهای کوچه فریادم میزند که بیا!!! من می روم!
ولی کوچه بی پایان است! غرق در بی نهایتِ کوچه...
دیگر خودم را نمی یابم...

خدا نگهدارم!!!


اکنون ساعت 04:49 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.

Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)