درخت دوستی بنشان که کام دل به بار آرد
نهال دشمنی برکن که رنج بیشمار آرد |
در خرابات مغان نور خدا میبينم اين عجب بين که چه نوری ز کجا میبينم کس نديدهست ز مشک ختن و نافه چين آن چه من هر سحر از باد صبا میبينم دوستان عيب نظربازی حافظ مکنيد که من او را ز محبان شما میبينم |
بیاین حافظ بخونیم (مشاعره با ابیات و غزلهای حضرت حافظ)
کوروش جون سفارشی مال شماست رفیق گلم:53::53:[IMG]****************************/281.gif[/IMG] [IMG]****************************/281.gif[/IMG] مرا و سرو چمن را به خاک راه نشاند |
من مخلصتم امیر جان :53: شدیدا اسیدی می خوامت :53::53:PH=-7;);) تحصيل عشق و رندی آسان نمود اول آخر بسوخت جانم در کسب اين فضايل حلاج بر سر دار اين نکته خوش سرايد از شافعی نپرسند امثال اين مسال گفتم که کی ببخشی بر جان ناتوانم گفت آن زمان که نبود جان در ميانه حال |
مطلع مژده ای دل که دگر باد صبا بازآمد
لاله بوی می نوشین بشنید از دم صبح
داغ دل بود به امید دوا بازآمد چشم من در ره این قافله راه بماند تا به گوش دلم آواز درا بازآمد (با مطلع مژده ای دل که دگر باد صبا بازآمد) |
درد عشقی کشيدهام که مپرس زهر هجری چشيدهام که مپرس گشتهام در جهان و آخر کار دلبری برگزيدهام که مپرس آن چنان در هوای خاک درش میرود آب ديدهام که مپرس من به گوش خود از دهانش دوش سخنانی شنيدهام که مپرس سوی من لب چه میگزی که مگوی لب لعلی گزيدهام که مپرس بی تو در کلبه گدايی خويش رنجهايی کشيدهام که مپرس همچو حافظ غريب در ره عشق به مقامی رسيدهام که مپرس |
ساقیا برخیز و درده جام را خاک بر سر کن غم ایام را ساغر می بر کفم نه تا ز بر برکشم این دلق ازرق فام را گر چه بدنامیست نزد عاقلان ما نمیخواهیم ننگ و نام را باده درده چند از این باد غرور خاک بر سر نفس نافرجام را دود آه سینه نالان من سوخت این افسردگان خام را محرم راز دل شیدای خود کس نمیبینم ز خاص و عام را با دلارامی مرا خاطر خوش است کز دلم یک باره برد آرام را ننگرد دیگر به سرو اندر چمن هر که دید آن سرو سیم اندام را صبر کن حافظ به سختی روز و شب عاقبت روزی بیابی کام را |
یا رب سببی ساز که یارم به سلامت
امروز که در دست توام مرحمتی کن
فردا که شوم خاک چه سود اشک ندامت با مطلع یا رب سببی ساز که یارم به سلامت خاک ره آن یار سفرکرده بیارید فریاد که از شش جهتم راه ببستند امروز که در دست توام مرحمتی کن |
تخم وفا و مهر در اين کهنه کشته زار
آن گه عيان شود که بود موسم درو |
وقت را غنيمت دان آنقدر كه بتواني
حاصل از حيات اي جان اين است تا داني |
اکنون ساعت 05:42 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)