http://pwuts.ir/img/images/9dgd.jpg جهان از باد نوروزي جوان شد زمين در سايه سنبل نهان شد قيامت مي كند بلبل سحرگاه مگر گل فتنه آخر زمان شد؟ ز رنگ سبزه و شكل رياحين زمين گويي به صورت آسمان شد صبا در طره شمشاد پيچيد بنفشه خاك پاي ارغوان شد بهار آمد بيا و توبه بشكن كه در وقتي دگر صوفي توان شد ز رنگ و بوي گل اطراف بستان تو پنداري بهشت جاودان شد وليكن اوحدي را برگ گل نيست كه او آشفته بوي فلان شد اوحدي مراغه اي |
بوی گل نرگس؟ - نه، که بوی خوش عيد است! شو پنجره بگشا، که نسيم است و نويد است. رو خار غم از دل بکن، ای دوست، که نوروز هنگام درخشيدن گلهای اميد است. بر لالهء از برف برون آمده بنگر، چون روی تو، کز بوسه من سرخ و سپيد است. با نقل و نبيدم نبود کار، که امروز روی تو مرا عيد و لبت نقل و نبيد است. گر با دل خونين، لب خندان بپسندی با من بزن اين جام، که ايام، سعيد است! فريدون مشيری |
منوچهري دامغاني |
|
|
نوروز و بهار در شعر و ادب پارسی
چونست حال بستان،ای باد نوبهاری؟ کز بلبلان برآمد،فریاد بیقراری ای گنج نوشدارو،با خستگان نگه کن مرهم به دست و ما را،مجروح میگذاری یا خلوتی برآور،یا برقعی فرو هل ورنه به شکل شیرین،شور از جهان برآری هر ساعت از لطیفی،رویت عرق برآرد چون بر شکوفه آید،باران نوبهاری عودست زیر دامن،یا گل در آستینت یا مشک در گریبان،بنمای تا چه داری؟ گل نسبتی ندارد،با روی دلفریبت تو در میان گلها،چون گل میان خاری وقتی کمند زلفت،دیگر کمان ابرو این میکشد به زورم،وان میکشد به زاری ور قید میگشایی،وحشی نمی گریزد دربند خوبرویان،خوشتر که رستگاری زاول وفا نمودی،چندانکه دل ربودی چون مهر سخت کردم،سست آمدی به یاری عمری دگر بباید،بعد از فراق ما را کاین عمر صرف کردیم،اندر امیدواری ترسم نماز صوفی،با صحبت خیالت باطل بود که صورت،بر قبله مینگاری هر درد را که بینی، درمان و چاره ای هست درمان درد سعدی،با دوست سازگاری ... |
اکنون ساعت 02:30 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)