پی سی سیتی

پی سی سیتی (http://p30city.net/index.php)
-   شعر (http://p30city.net/forumdisplay.php?f=55)
-   -   مشاعره واژه ای (http://p30city.net/showthread.php?t=3981)

mary.f 12-08-2008 07:03 AM

ني حديث راه پر خون مي كند
قصه هاي عشق مجنون مي كند

haj_amir 12-08-2008 08:47 AM

درد عشق ار چه دل از خلق نهان مي‌دارد
حافظ اين ديده گريان تو بي چيزي نيست

mary.f 12-08-2008 12:32 PM

روز و شب خوابم نمی آید به چشم غم پرست
بـس که در بیماری هجر تو گریانم چو شمع

haj_amir 12-08-2008 11:38 PM

سرکش مشو که چون شمع از غيرتت بسوزد
دلبر که در کف او موم است سنگ خارا

mary.f 12-10-2008 07:06 AM

دلبرا بنده نوازيت كه آموخت بگو
كه من اين ظن به رقيبان تو هرگز نبرم

دانه کولانه 12-10-2008 10:06 AM

من اینجا کم اومدم الان روال رو نگاه میکردم برخلاف تصورم بود به نظرم بهتر اینه که هر نفر توی شعرش یه واژه مشخض کنه که نفر بعدی با اون جواب بده حالا اول شعرش با هر حرفی که شروع بشه مهم نیست فقط اون کلمه در شعرش باشه
ولی تاپیک خیلی جلو رفته شاید نشه روالشو عوض کرد به هر حال به نظر من اینطوری بهتر بود به همین خاطر من با دلبر از شعر بالا جواب میدم

فکر کنم مال یاد ایامه دستگاه شور در توضیح اثر اومده که از باباطاهره اما شما تخلص فائز(دشتستانی) رو میبینید !


تو دوری از برم، دل در برم نیست
هوای دیگری اندر سرم نیست
به جان دلبرم از هر دو عالم
تمنای دگر جز دلبرم نیست


خودم اینجا دلم در پیش دلبر
خدایا این سفر کی می‌رسد سر
خدایا کن سفر آسون به فائز
که بیند بار دیگر روی دلبر

haj_amir 12-10-2008 11:14 AM

کوروش جان اون میشه مشاعره با وازه اجباری که خیلی سخت تره
بخوای میتونی تاپیک مجزا براش بزنی البته اگه خودت میتونی جواب بدی

زين سفر گر به سلامت به وطن بازرسم
نذر کردم که هم از راه به ميخانه روم

mary.f 12-10-2008 05:34 PM

با عرض معذرت از جناب ادمين! به نظر منم به همون روال قبلي باشه بهتره

دوش از مسجد سوي ميخانه آمد پير ما
چيست ياران طريقت بعد از اين تدبير ما

haj_amir 12-10-2008 09:01 PM

مشکل خويش بر پير مغان بردم دوش
کو به تاييد نظر حل معما مي‌کرد

mary.f 12-13-2008 07:15 AM

الا يا ايها الساقي ادر كاسا و ناولها
كه عشق آسان نمود اول ولي افتاد مشكل ها

haj_amir 12-13-2008 11:49 AM

نه آسان ديدن رويت نه ممکن دوري از کويت
ندانم چون کنم در وادي حيرت گرفتارم

mary.f 12-13-2008 03:52 PM

بر بوي آنكه روزي يابد گلي چو رويت
آيد نسيم و هر دم گرد چمن برآيد

haj_amir 12-16-2008 12:05 AM

شراب خورده و خوي کرده مي‌روي به چمن
که آب روي تو آتش در ارغوان انداخت

mary.f 12-22-2008 07:16 AM

آتش است اين بانگ ناي و نيست باد
هر كه اين آتش ندارد نيست باد

haj_amir 12-22-2008 08:45 PM

بانگ مي‌دارد که هان اي کاروان
سوي من آييد نک راه و نشان

mary.f 12-23-2008 07:12 AM

كاروان رفت و تو در خواب و بيابان در پيش
كي روي؟ ره ز كه پرسي؟ چه كني؟ چون باشي؟

haj_amir 12-23-2008 01:20 PM

ای کاروان آهسته ران کارام جانم میرود
وان دل که با خود داشتم با دلستانم میرود

mary.f 12-23-2008 04:32 PM

دل كه از ناوك مژگان تو در خون مي گشت
باز مشتاق كمانخانه ابروي تو بود

tanha 12-29-2008 04:50 PM

دل اگر خداشناسی همه در رخ علی بین
به علی شناختم من ،به خدا قسم ،خدارا

mary.f 12-30-2008 09:12 AM

علي اي هماي رحمت تو چه آيتي خدا را
كه به ماسوا فكندي همه سايه هما را

tanha 12-30-2008 01:40 PM

به رحمت سر زلف تو واثقم ور نه
کشش چو نبود از آن سو چه سود کوشیدن

behnam3638 12-30-2008 01:41 PM

دل می‌رود ز دستم صاحب دلان خدا را

دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا

tanha 12-30-2008 01:49 PM

دوش با من گفت پنهان کاردانی تیزهوش
و از شما پنهان نشاید کرد سر می فروش

mary.f 12-30-2008 03:38 PM

دمي با غم به سر بردن جهان يكسر نمي ارزد
به مي بفروش دلق ما كزين بهتر نمي ارزد

tanha 01-01-2009 04:56 PM

شادی مجلسیان در قدم و مقدم توست
جای غم باد مر آن دل که نخواهد شادت

haj_amir 01-02-2009 01:18 PM

اگر غم لشکر انگیزد که خون عاشقان ریزد
من و ساقی به هم سازیم و بنیادش براندازیم

tanha 01-02-2009 05:56 PM

خوشتر ز عیش و صحبت و باغ و بهار چیست
ساقی کجاست گو سبب انتظار چیست

mary.f 01-03-2009 10:27 AM

ساقيا لطف نمودي قدحت پر مي باد
كه به تدبير تو تشويش خمار آخر شد

behnam3638 01-07-2009 03:35 AM

مده جام می و پای گل از دست



ولی غافل مباش از دهر سرمست

haj_amir 01-09-2009 12:51 AM

رقيبان غافل و ما را از آن چشم و جبين هر دم
هزاران گونه پيغام است و حاجب در ميان ابرو

mary.f 01-10-2009 07:30 AM

مرا چشمي است خون افشان ز دست آن كمان ابرو
جهان بس فتنه خواهد ديد از آن چشم و از آن ابرو

haj_amir 01-10-2009 11:41 AM

خم ابروی تو در صنعت تیر اندازی
برده از دست هر آنکس که کمانی دارد

mary.f 01-10-2009 04:45 PM

از خم ابروی توام هیچ گشایشی نشد
وه که دراین خیال کج عمر عزیز شد تلف

haj_amir 01-10-2009 11:04 PM

مي مالم اين دو چشم که خواب است يا خيال
باور نمي‌کنم عجب اي دوست کاين منم

mary.f 01-11-2009 07:09 PM

خواب مرا ببسته ای نقش مرا بشسته ای
از همه ام گسسته ای بی تو بسر نمی شود

امیر عباس انصاری 01-11-2009 07:14 PM

گفتمش نقاش را، نقشی بکش از زندگی
با قلم نقش حبابی بر لب دریا کشید

haj_amir 01-11-2009 11:19 PM

خيز تا بر کلک آن نقاش جان افشان کنيم
کاين همه نقش عجب در گردش پرگار داشت

Mohammad delle 01-12-2009 05:10 AM


دیدیآن ترک خطا دشمن جان بود مرا گرچه عمری به خطا دوست خطابش کردممنزل مردم بیگانه چوشد خانه ی چشم آنقدر گریه نمودم که خرابش کردمزندگی کردن من مردن تدریجی بودآنچه جان کند تنم عمر حسابش کردم

mary.f 01-17-2009 07:13 AM

ترک عاشق کش من مست برون رفت امروز
تا دگر خون که از دیده روان خواهد بود

haj_amir 01-17-2009 07:25 PM

چشمت به غمزه ما را خون خورد میپسندی
یارا وفا نباشد خون ریز را حمایت


اکنون ساعت 01:16 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.

Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)