پی سی سیتی

پی سی سیتی (http://p30city.net/index.php)
-   شعر (http://p30city.net/forumdisplay.php?f=55)
-   -   مشاعره سنتی (http://p30city.net/showthread.php?t=807)

kalantar48 03-20-2008 08:16 AM

نقل قول:

نوشته اصلی توسط Amir Abbas Ansari (پست 10920)
اگر داری حلب انجیر و حلوایی برای او
چرا بیکار همی باشی،بدو باز کن دکان را
بزن بقالی مشتی، برای خال آن رشتی
که فردا روز در هشتی، دهد ماچی لپ ما را!!

الا ای ترک شیرازی که دادی وعده ای ما را
من مفلس حلب دارم وهم انجیر و حلوا را
ولیکن از دکان داری ندارم تجربه جانا
همی ترسم به بوی سود برد بادی دل ما را


:24::53::53::53:

امیر عباس انصاری 03-23-2008 12:11 AM

***مشاعره سنتی***
 
نقل قول:

نوشته اصلی توسط kalantar48 (پست 10948)
الا ای ترک شیرازی که دادی وعده ای ما را
من مفلس حلب دارم وهم انجیر و حلوا را
ولیکن از دکان داری ندارم تجربه جانا
همی ترسم به بوی سود برد بادی دل ما را


:24::53::53::53:

الا ای مرد شاعر، عاشق پول و تجارت
بخوانم من برایت داستانی بی نهایت
کز آن فهمی تو اسراری کز ثروت و عادت
و شاید تاجری فهمی کز سرمایه و جانت

بدان تنگ است هرجا، از برای مردم فردا...
که در ویرانه دنیا نباشد عاشقی چون ما
بیا رد شو از این برهه، دل بکن پرواز کن با ما
طنین عشق می خواند تو را در مسلک و... اما

گذر کن از در توبه و باز آی و نظر بنما
بر این چند روزه عادت، بر این خشت و گل دنیا
تجارت را نهان بنما، عیان کن مکنت خودرا
که ارباب تجارت می خرد با قیمت بالا
:53::53::53::53::53::53:

کوروش جون اومدم طنز بگم...:cool: این شکلی شد...:confused: تو طنز بخون.:29:
یا حق:o:53::53:

kalantar48 03-23-2008 06:57 AM

ممنون امیر جان خیلی قشنگ بود

:53::53::53::24::24::24::53::53::53:
:41::41::41:

حالا من
اگر داری تو عقل و دانش و هوش
بیا بشنو حدیث گربه و موش
منم آن گربه ای که قصد صید موش می کردم
ولی ای کاش حرف دوستان را گوش می کردم
ندانستم که صید موش در این عهد و این دوران
بلای جان شود ، زهری که باید نوش می کردم
:102::102::102:

امیر عباس انصاری 03-23-2008 10:44 PM

***مشاعره سنتی***
 
نقل قول:

نوشته اصلی توسط kalantar48 (پست 10979)
ممنون امیر جان خیلی قشنگ بود

:53::53::53::24::24::24::53::53::53:
:41::41::41:

حالا من
اگر داری تو عقل و دانش و هوش
بیا بشنو حدیث گربه و موش
منم آن گربه ای که قصد صید موش می کردم
ولی ای کاش حرف دوستان را گوش می کردم
ندانستم که صید موش در این عهد و این دوران
بلای جان شود ، زهری که باید نوش می کردم
:102::102::102:

به قول حسین جان و سحرخان ... چاکرخواتیم رئیس
اندر حکایت گربه و موش و... البته آن کوچـــــــــــــــــــــــــــ ــــــــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــــــه
مگو این قصه غمناک و مگذر از این کوچه
که در خم کوچه، زند سنگی به تو بچه
و گوید بر تو ای جانم، کمان ابروی ایمانم
مرض داری مگر تو که گذر کردی از این کوچه

کنار قوس اندرونی، کنج طاق سر در کوچه
نوشتندی به خط زر کنار شاخ آلوچه
الا ای رهگذر جانا که میچینی تو آلوچه
حذر کن در خم کوچه، ز دست تخس آن بچه

:D:D:D:D:53::53::53::53:
ارادتمند.... امیر عباس... بچه تهرانپاریس!!:53::53::53:

kalantar48 03-24-2008 07:36 AM

ما چاکر تر خواتیمممممممممممم
;););)

همی گفتم حدیث موش و گربه
ولی ربطش بدادی با آلوچه
من از آلوچه و کوچه گذشتم
ولی موندم تو کار تخس بچه
یکی سنگی زده بر پای لنگم
که دیگر رفته از یادم کلوچه



امیر عباس انصاری 03-27-2008 04:35 AM

***مشاعره سنتی***
 
نقل قول:

نوشته اصلی توسط kalantar48 (پست 11001)
ما چاکر تر خواتیمممممممممممم
;););)

همی گفتم حدیث موش و گربه
ولی ربطش بدادی با آلوچه
من از آلوچه و کوچه گذشتم
ولی موندم تو کار تخس بچه
یکی سنگی زده بر پای لنگم
که دیگر رفته از یادم کلوچه



هان ای دل عبرت بین، از دیده نظر کن هان
ایوان مدائن را، آیینه عبرت دان
:53::53::53::53:

shabhaye_mahtabi 03-27-2008 06:16 AM

نگذرد بر من شبی، کز داغ روزافزون ننالم،
همچو «نی» لبریز دردم، چون نسوزم، چون ننالم
با تشکر فریبا

kalantar48 03-27-2008 06:35 AM

مائيم و می و مطرب و اين کنج خراب
جان و دل و جام و جامه در رهن شراب
فارغ ز امید رحمت و بيم عذاب
آزاد ز خاک و باد و از آتش و آب


امیر عباس انصاری 03-27-2008 01:56 PM

***مشاعره سنتی***
 
نقل قول:

نوشته اصلی توسط kalantar48 (پست 11083)
مائيم و می و مطرب و اين کنج خراب
جان و دل و جام و جامه در رهن شراب
فارغ ز امید رحمت و بيم عذاب
آزاد ز خاک و باد و از آتش و آب


برخیز و بیا باده خوریم مست شویم
فارغ ز بد و خوب هر آنچه ست شویم
اندیشه خود رها کنیم، مجنون وار
در دیر مغان ز خاک برجست شویم

:53::53::53::53:
شیخ امیرالدین عباس الدوله انصاری

shabhaye_mahtabi 04-04-2008 06:19 AM

نقل قول:

نوشته اصلی توسط Amir Abbas Ansari (پست 11095)
برخیز و بیا باده خوریم مست شویم
فارغ ز بد و خوب هر آنچه ست شویم
اندیشه خود رها کنیم، مجنون وار
در دیر مغان ز خاک برجست شویم

:53::53::53::53:
شیخ امیرالدین عباس الدوله انصاری

مردم از درد و نمیایی ببالینم هنوز
مرگ خود می بینم و رویت نمی بینم هنوز
برلب آمد جان و رفتند آشنایان از سرم
شمع را نازم که میگرید ببالینم هنوز
شعر از رهی معیری
با امید به بازگشت این تاپیک از دروازه های تالار طنز
با تشکر فریبا

امیر عباس انصاری 04-04-2008 05:43 PM

***مشاعره سنتی***
 
نقل قول:

نوشته اصلی توسط kalantar48 (پست 11083)
مائيم و می و مطرب و اين کنج خراب
جان و دل و جام و جامه در رهن شراب
فارغ ز امید رحمت و بيم عذاب
آزاد ز خاک و باد و از آتش و آب


نقل قول:

نوشته اصلی توسط Amir Abbas Ansari (پست 11095)
برخیز و بیا باده خوریم مست شویم
فارغ ز بد و خوب هر آنچه ست شویم
اندیشه خود رها کنیم، مجنون وار
در دیر مغان ز خاک برجست شویم

:53::53::53::53:
شیخ امیرالدین عباس الدوله انصاری

نقل قول:

نوشته اصلی توسط shabhaye_mahtabi (پست 11267)
مردم از درد و نمیایی ببالینم هنوز
مرگ خود می بینم و رویت نمی بینم هنوز
برلب آمد جان و رفتند آشنایان از سرم
شمع را نازم که میگرید ببالینم هنوز

شعر از رهی معیری
با امید به بازگشت این تاپیک از دروازه های تالار طنز
با تشکر فریبا

فریبا خانم کجای این دوتا نقل قول بالایی طنزه؟؟:confused:
تازه مگه سرودن شعر حتی مدل فی البداهه اونم توسط خودمون برای مشاعره از نظر شخص شما اشکالی داره؟؟:confused:
روبات نیستیم که عین اون فروم اسمشو نبر هی مکانیکی کار کنیم
:29:
اومدیم اینجا با فضایی کاملا متفاوت بشینیم گل بگیم و گل بشنویم و حال کنیم:53::53:

ز دست تو فریبا جان به تنگ است
مشو در فکر که اینجا جای تنگ است!
هزاران پست میتوان زد فی البداهه...
خوشا پستی که درآن مهر* بند است
*= منظور مهر و محبت و دوستی و صفا و صمیمیته نه مهر مسجد نه ماه مهر نه چیز دیگه...;)

ارادتمند.... امیر عباس.... بچه تهرانپارس!!:53::53:

shabhaye_mahtabi 04-04-2008 08:56 PM

بابا ما شکر خوردیم. فکر نمودیم اینجا تاپیک شعر و ادبیات کاملا رسمیه. نیست بسم الله بنده شعر طنز بیشتر سراغ دارم امر بفرمائید اینجا هم یه شعبه می زنیم. ما نظرمون به پست خاصی نبود ولی دیگه مونده یکی بیاد بنویسه یه توپ دارم قلقلیه. حالا شما میفرمائید اینجوری فضا دوستانه تره. سمعا و طاعتاً فروم پدر بنده نیست که بخوام مثل جایی دیگرش بکنم.
ت
تار و پود هستیم بر بار رفت، اما نرفت
عاشقی ها از دلم، دیوانگی ها از سرم
رهی معیری
با تشکر فریبا

امیر عباس انصاری 04-05-2008 01:38 AM

***مشاعره سنتی***
 
نقل قول:

نوشته اصلی توسط shabhaye_mahtabi (پست 11285)
بابا ما شکر خوردیم. فکر نمودیم اینجا تاپیک شعر و ادبیات کاملا رسمیه. نیست بسم الله بنده شعر طنز بیشتر سراغ دارم امر بفرمائید اینجا هم یه شعبه می زنیم. ما نظرمون به پست خاصی نبود ولی دیگه مونده یکی بیاد بنویسه یه توپ دارم قلقلیه. حالا شما میفرمائید اینجوری فضا دوستانه تره. سمعا و طاعتاً فروم پدر بنده نیست که بخوام مثل جایی دیگرش بکنم.
ت
تار و پود هستی ام بر بار رفت، اما نرفت
عاشقی ها از دلم، دیوانگی ها از سرم

رهی معیری
با تشکر فریبا

اه اه[IMG]****************************/158.gif[/IMG]
این چه حرفیه می فرمائین[IMG]****************************/155.gif[/IMG]
شما شیرشکلات بخورین اونم چهارتا لیوان باهم مهمون من:)
شما آیس پک نوش جان کنین با طعم شاتوت از این گنده هاش که نی داره قد شیلنگ گاز مهمون ادمین!!:o
اصلا شما چلوکره زعفرانی بخورین با کوبیده دو آتشه و برگ ممتاز و شیشلیک درجه یک و دو تا ته چین مخصوص به خرج فروم!!![IMG]****************************/91.gif[/IMG]

بعدشم حالا اومدیم و کسی بچگی کرد و نوشت:
یه توپ دارم قل قلیه / اینجا چرا این شکلیه ؟؟ / شیر مادر چه خوبه / آروغ بعدش چه توپه!!!:D

چه اشکالی داره خوب:confused:
هدایتش می کنیم قسمت مهد کودک فروم
[IMG]****************************/89.gif[/IMG]
اونجا هم شیر خشک و کهنه مشماء و پوشک و لوازم مخصوص دیگه هم هست بعلاوه نفر که ازش نگهداری کنه تا بابا مامانش برگردن بچه رو با خودشون ببرن خونه [IMG]****************************/89.gif[/IMG]
شما خشن نبودین که;)
بگذریم........
حالا من و این کلانتر خدابیامرز (از بس سر کشی نکرده فکر کنم رحمه الله و من قراء الفاتحمه الصلوات !!
[IMG]****************************/103.gif[/IMG]) چندتا مشاعره و شاخ و شونه بند تنبونی واسه هم اومدیم:p
شما خودشو ناراحت نکن
[IMG]****************************/84.gif[/IMG]
میازار موری که دانه کش است
که جان دارد و جان شیرین خوش است

مزن بر سر ناتوان دست زور
که روزی در افتی به پایش چو مور

الان از نظر شما فریبا خانم اینگونه مطلوب می باشد انشالله ای استاد:rolleyes:
به به
[IMG]****************************/40.gif[/IMG]
به به[IMG]****************************/40.gif[/IMG]

ارادتمند.... امیر عباس... بچه تهرانپاریس!!
[IMG]****************************/87.gif[/IMG]

shabhaye_mahtabi 04-05-2008 06:16 AM

دوستان بد نیست از ادبیات دوران دبستان دست کشیده کمی هم از اشعار بالای دسته هزارم استفاده بنمایند.
ر
رفتی و دیگر نمیبینم ترا
رفتی و دیگر نمیگویم چرا
از پس هر آمدن رفتن بود
این نه تنها سرنوشت من بود
گلچین گیلانی
با تشکر فریبا

kalantar48 04-05-2008 06:37 AM

ديده سيرست مرا ، جان دليرست مرا
زَهره شيرست مرا ، زُهره تابنده شدم


SonBol 04-05-2008 06:43 AM

مرا ز پای نینداخت غصه و المی
چنانکه هجر تو و عشق آسمانیه تو

kalantar48 04-05-2008 06:50 AM

وفا کنيم و ملامت کشيم و خوش باشيم
که در طريقت ما کافريست رنجيدن


SonBol 04-05-2008 07:01 AM

نوشم ز می بی غش سوزنده تر از آتش
با دل چه کنم دیگر آخر من سودایی

kalantar48 04-05-2008 07:11 AM

یک ذره وفا را به دو عالم نفروشیم
هر چند درین عهد خریدار ندارد ...


SonBol 04-05-2008 11:29 AM

در همه جای این زمین همنفسم کسی نبود
زمین دیار غربت است از این دیار خسته ام

MaRVeL 04-05-2008 04:43 PM

ما را بر آستان تو بس حق خدمت است

ای خواجه بازبین به ترحم غلام را

SonBol 04-05-2008 04:50 PM

این روزا که شهر عشق خالیترین شهر خداست
خنجر نامردمی حتی تو دست سایه هاست

MaRVeL 04-05-2008 09:10 PM

ترسم این وم که بر درد کشان می خندند

در سر کار خرابات کنند کنند ایمان را

امیر عباس انصاری 04-05-2008 09:55 PM

***مشاعره سنتی***
 
نقل قول:

نوشته اصلی توسط shabhaye_mahtabi (پست 11294)
دوستان بد نیست از ادبیات دوران دبستان دست کشیده کمی هم از اشعار بالای دسته هزارم استفاده بنمایند.
ر

رفتی و دیگر نمیبینم ترا
رفتی و دیگر نمیگویم چرا
از پس هر آمدن رفتن بود
این نه تنها سرنوشت من بود
گلچین گیلانی
با تشکر فریبا

بله مشخصا هدف شما تعالی ارواح و اجداد و هفت پشت شعراست:(
اصلا زمانی که شعرا شعر میگفتند داشتند برای دوران پیش دبستانی تا پایان دوره پرفسوری امروز ما شعر ول میدادن بیرون یه وقتایی هم زرمفت می زدند جای شعر قالب مردم می کردند.:mad:
اصولا شعر دبستان در زمان حافظ و سعدی هم باب بود و کلا اصلا ماجرا گیر دادن الکی و پروندن تیکه و طعنه نیست:mad:
کلهم شاعران و غزل سرایان چند مدل شعر گفتند از پیش دبستانی داریم تا دانشگاه ( حتی واسه هاروارد و آکسفورد و دانشگاه امیر کبیر خودمون هم اون زمان شاعران محترم شعر طبقه بندی می دادند بیرون):mad::mad:
دقیقا نمونه بارز و فنی این مثال حضرتعالی عین مرغه که طبق نیاز جامعه چند مدل داشتیم و داریم و چندهزارساله اینجوری تولید می کنیم و اصلا هم دسته بندی جدیدی نیست
یخی- منجمد- پرورشی- رسمی-و غیره...

فریبا خانم بنده شخصا خواهش میکنم زین پس اون گزینه و آیتم نامه خصوصی رو جهت اینگونه رهنمون دادن انتخاب کنید.:53:

نقل قول:

نوشته اصلی توسط kalantar48 (پست 11298)
ديده سيرست مرا ، جان دليرست مرا
زَهره شيرست مرا ، زُهره تابنده شدم


کوروش جون خوش اومدی جاتون خیلی خالی بود عزیزجان:53::53::53:

نقل قول:

نوشته اصلی توسط MaRVeL (پست 11377)
ترسم این قوم که بر درد کشان می خندند

در سر کار خرابات کنند کنند ایمان را

عزیزجان سلام به این فروم و این تاپیک خوش آمدین:53:
غلط املایی هم دارین که دوست عزیز;)

اوست نشسته در نظر من به كجا نظر برم
اوست گرفته شهر دل من به كجا سفر برم

kalantar48 04-06-2008 04:39 AM

می‌کشيم از قدح لاله شرابی موهوم
چشم بد دور که بی مطرب و می مدهوشيم


امیر عباس انصاری 04-06-2008 04:51 AM

مشاعره ...
 
با توجه به معنا و متن و فحوای کلام و استعاره لغتی کلمه مشاعره و جهت سهولت در گذاردن ابیات و اشعار توسط کاربران محترم جهت انجام فعل مشاعره نام تاپیک ( با اجازه موسس محترمش :53:) از مشاعره سنتی به مشاعره ... تعویض گردید:53:
بدیهی است این امر منافاتی با پدیده بسیار زیبا و عمل بسیار نیکو و جذاب و عارفانه و سالکانه و دوستانه مشاعره نداشته و حتی باعث باز شدن دروازه گذر اشعاری غیر از سبک سنتی مانند شعر نو، شعر نیمائی، رباعیات، غزلها، و دیگر مصادیق مربوطه به شعر می گردد.
و لازم به ذکر است که در کل هدف از بودن چنین تاپیکها و مبحثهایی در تالارها و فرومها... بیشتر ایجاد یکرنگی و به جمع کشاندن دوستان و دورهم نشینی مجازی و استمرار دوستی و دوری از تنهایی و گوشه نشینی می باشد
موفقیت و عنایت ایزد منان را برای همه سروران گرانقدر وعزیزان و بزرگواران و شرکت کنندگان در فروم و خصوصا این تاپیک آرزومندیم:53::53::53:

ارادتمند... امیر عباس... بچه تهرانپارس!!:53::53:

امیر عباس انصاری 04-06-2008 04:58 AM

مشاعره ...
 
نقل قول:

نوشته اصلی توسط kalantar48 (پست 11418)
می‌کشيم از قدح لاله شرابی موهوم
چشم بد دور که بی مطرب و می مدهوشيم


من و تو من و تو با همیم اما دلامون خیلی دوره
همیشه بین ما دیوار صد رنگ غروره
نداریم هیچ کدوم حرفی که باز هم تازه باشه
چراغ خنده هامون خیلی وقته سوت و کوره


:53::53:

kalantar48 04-06-2008 07:22 AM

نقل قول:

نوشته اصلی توسط Amir Abbas Ansari (پست 11420)
من و تو من و تو با همیم اما دلامون خیلی دوره
همیشه بین ما دیوار صد رنگ غروره
نداریم هیچ کدوم حرفی که باز هم تازه باشه
چراغ خنده هامون خیلی وقته سوت و کوره


:53::53:

جواب امیر جان عزیز
ما مخلصیم دربست

:53::53::53::53::53:
من و تو حق داریم
در شب این جنبش نبض آدم باشیم!
من و تو حق داریم
که به اندازه‌ی ما هم شده با هم باشیم!

گفتنی‌‌ها کم نیست ...



جواب مشاعره

هنگام سپیده دم خروس سحری
دانی که چرا همی کند نوحه گری؟
یعنی که نمودند در آیینه ی صبح
کز عمر شبی گذشت و تو بی خبری


shabhaye_mahtabi 04-06-2008 07:52 AM

خوب از قرار در جواب شمشیرهای از رو بسته حرفی جز سکوت نمیماند.
ی:
یک چند به کودکی باستاد شدیم
یک چند ز استادی خود شاد شدیم
پایان سخن شنو که ما را چه رسید
از خاک برآمدیم و بر باد شدیم
حکیم عمر خیام
با تشکر فریبا

VAHID 04-06-2008 02:21 PM

من نگویم که مرا از قفس آزاد کنید
قفسم برده به باغی و دلم شاد کنید

shabhaye_mahtabi 04-06-2008 02:32 PM

د
دلبر برفت و دلشدگان را خبر نکرد
یاد حریف شهر و رفیق سفر نکرد
یا بخت من طریق مروت فرو گذاشت
یا او به شاهراه طریقت گذر نکرد
گفتم مگر به گریه دلش مهربان کنم
چون سخت بود در دل سنگش اثر نکرد
با تشکر فریبا

MaRVeL 04-06-2008 05:09 PM

دل می رود ز دستم صاحب دلان خدا را

دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا

kalantar48 04-07-2008 06:44 AM

آدمی بسرشته از یک مشت گِل
برگذشت از چرخ و از کوکب به دل


امیر عباس انصاری 04-07-2008 04:19 PM

مشاعره ...
 
نقل قول:

نوشته اصلی توسط kalantar48 (پست 11510)
آدمی بسرشته از یک مشت گِل
برگذشت از چرخ و از کوکب به دل


لب لعل و خط مشکین چو آنش هست و اینش هست
بنازم دلبر خود را که حسنش آن و این دارد..... د بده

shabhaye_mahtabi 04-07-2008 05:39 PM

نقل قول:

نوشته اصلی توسط Amir Abbas Ansari (پست 11542)
لب لعل و خط مشکین چو آنش هست و اینش هست
بنازم دلبر خود را که حسنش آن و این دارد..... د بده

دلم با جان برآمد چونکه یک همدم نمی بینم
مرا رازیست اندر دل بخون دیده پرورده
تحمل می کنم با زخم چون مرحم نمی بینم
با تشکر فریبا

kiana 04-07-2008 08:12 PM

نقل قول:

نوشته اصلی توسط shabhaye_mahtabi (پست 11543)
دلم با جان برآمد چونکه یک همدم نمی بینم
مرا رازیست اندر دل بخون دیده پرورده
تحمل می کنم با زخم چون مرحم نمی بینم
با تشکر فریبا

مرغ صياد توام افتاده ام در دام عشق
يا بكش يا دانه ده يا از قفس ازاد كن.

kalantar48 04-08-2008 02:31 AM

نه کردگار به تدبیر خلق کار کند
نه روزگار به فرمان هیچ کس باشد


shabhaye_mahtabi 04-08-2008 05:37 AM

نقل قول:

نوشته اصلی توسط kalantar48 (پست 11550)
نه کردگار به تدبیر خلق کار کند
نه روزگار به فرمان هیچ کس باشد


دیشب به سیل اشک ره خواب میزدم
نقشی بیاد خط تو بر آب میزدم
ابروی یار در نظر و خرقه سوخته
جامی بیاد گوشه محراب میزدم
با تشکر فریبا

امیر عباس انصاری 04-08-2008 09:49 AM

مشاعره ...
 
نقل قول:

نوشته اصلی توسط shabhaye_mahtabi (پست 11551)
دیشب به سیل اشک ره خواب میزدم
نقشی بیاد خط تو بر آب میزدم
ابروی یار در نظر و خرقه سوخته
جامی بیاد گوشه محراب میزدم
با تشکر فریبا

مرا عهدیست با جانان که تا جان در بدن دارم
هوا داران کویش را چو جان خویشتن دارم
صفای خلوت خاطر از آن شمع چو گل جویم
فروغ چشم و نور دل از آن ماه ختن دارم
:53::53::53:

VAHID 04-08-2008 02:47 PM

مجنون شده ام . از بهر خدا
زان زلف خوشت يك سلسله كن


اکنون ساعت 01:04 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.

Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)