دل برگرفته بودم از ایام گل ولی
کاری بکرد همت رندان روزه دار |
ساقی خم الست آمد مخمور و مست
در صف رندان نشست ساغر سرشار زد |
ساقی حدیث سرو و گل و لاله میرود
وین بحث با ثلاثه غساله میرود |
با لبی و صد هزاران خنده آمد گل به باغ
از کریمی گوییا در گوشه ای بویی شنید |
از وقارش به صد هزاران رنج
نکشد کوه قاف یک خردل |
مقام عیش میسر نمیشود بیرنج
بلی به حکم بلا بستهاند عهد الست |
بی خار شاخ عیش لذیذت گرفته بار
وز بیخ گشت عمر حسودت حصید باد |
مهربانی ز من آموز و گرم عمر نماند
به سر تربت سعدی بطلب مهرگیا را |
کوی تو کشد از کف من دامن دل را
با من خس و خارش اثر مهرگیا کرد |
سر کوی نگاری جان سپردیم
که خاکش آب حیوان است ما را |
اکنون ساعت 01:17 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)