شرح شكن زلف خم اندرخم جانان
كوته نتوان كرد كه اين دراز است |
تا تواني دلي بدست آور
دل شكن هنر نمي باشد |
در ازل پرتو حسنت ز تجلي دم زد
عشق پيدا شد و آتش به همه عالم زد |
تا چند همچو شمع زبان آوری کنی
پروانه مراد رسيد ای محب خموش |
شب همه بي تو كار من شكوه به ماه كردنست
روز ستاره تا سحر تيره به آه كردنست |
تو خود ای گوهر يک دانه کجايی آخر
کز غمت ديده مردم همه دريا باشد |
دائم گل اين بستان شاداب نمي ماند
درياب ضعيفان را در وقت توانايي |
یاری که به حسن از صفت افزونست
در خانه درآمد که دل تو چونست او دامن خود کشان و دل میگفتش دامن برکش که خانه ی پرخونست |
تشويش وقت پير مغان میدهند باز
اين سالکان نگر که چه با پير میکنند |
دیوانگی ار خواهی چون مرغ شو و ماهی
با خواب چو همراهی آن با تو کجا ماند |
اکنون ساعت 05:36 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)