تا سر زلف تو در دست نسيم افتادست
دل سودازده از غصه دو نيم افتادست |
تو را چنان که تویی هر نظر کجا بیند
به قدر دانش خود هرکسی کند ادراک |
كس نيست كه افتاده آن زلف دو تا نيست
در رگذر كيست كه دامي زبلا نيست |
تا سر زلف تو در دست نسیم افتاده است
دل سودازده از غصه دو نیم افتاده است |
تا مگر همچو صبا باز به کوی تو رسم
حاصلم دوش بجز ناله شبگير نبود |
در زلف چون كمندش اي دل مپيچ كانجا
سرها بريده بيني بي جرم و بي جنايت |
تازيان را غم احوال گران باران نيست
پارسايان مددی تا خوش و آسان بروم |
ما شبي دست برآريم و دعايي بكنيم
غم هجران ترا چاره ز جايي بكنيم |
ما زياران چشم ياري داشتيم
خود غلط بودآنچه مي پنداشتيم |
من اگر كامروا گشتم و خوش دل چه عجب
مستحق بودم و اينها به ذكاتم دادند |
اکنون ساعت 06:42 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)