از هر کرانه تیر دعا کرده ام روان
باشد کز آن میانه یکی کارگر شود م |
ما را نه غم دوزخ و نی حرص بهشت است
بردار ز رخ پرده که مشتاق نگاهیم غ |
غم دل با که گویم یار کو
هردم از درد بنالم غمخوار کو (شعر از رزیتا:d) ش |
شب است و همدمت باری تعالی
تو کی گفتی که او رد کرد جانا از امیر احمدی ب |
بالا بلند عشوه گر نقشباز من
کوتاه کرد قصه زهد دراز من ن |
ندانمت به حقیقت که در جهان به که مانی
جهان و هر چه در او هست ظاهرند و تو جانی ی |
یاران موافق همه از دست شدند
در پای اجل یکان یکان پست شدند ش |
شراب و عیش نهان چیست کار بیبنیاد
زدیم بر صف رندان و هر چه بادا باد د |
در آن مقام که خوبان ز غمزه تیغ زنند
عجب مدار سری اوفتاده در پایی |
یاران چه غریبانه رفتند از این خانه
هم سوخته شمع ما هم سوخته پروانه ض |
ضد حق سخن مگو ای رزیتا2:d
بلکه مهر باطلی بر ناحق زن ل |
لمنه لله که در میکده باز است
زان رو که مرا بر در او روی نیاز است ه |
هر سروقد که بر مه و خور حسن میفروخت
چون تو درآمدی پی کاری دگر گرفت ب |
بار دل مجنون و خم طره لیلی
رخساره محمود و کف پای ایاز است |
تو خود وصال دگر بودی ای نسیم وصال
خطا نگر که دل مجتب:d:d در وفای تو بست ز |
ز پادشاه و گدا فارغم بحمدالله
گدای خاک در دوست پادشاه من است ط |
طبیب راه نشین درد عشق نشناسد
برو به دست کن ای مرده دل مسیح دمی ا |
یا وفا یا خبر وصل تو یا مرگ رقیب
بود آیا که فلک زین دو سه کاری بکند م |
مرحبا ای پیک مشتاقان بده پیغام دوست
تا کنم جان از سر رغبت فدای نام دوست ب |
به زیورها بیارایند وقتی خوبرویان را تو سیمین تن چنان خوبی که زیورها بیارایی و |
و ان دعیت بخلد و صرت ناقض عهد
فما تطیب نفسی و ما استطاب منامی ل |
لاله خونين كفن از خاك سر آورده برون خاك مستــوره ي قلب بشر آورده برون دل ماتـم زده ي مادر زاريست كه مرگ از زميـن همـــره داغ پســــر آورده برون يــــا به تقليــــــد شهيــــــدان ره آزادي طــــوطي سبزقبا ســـرخ پر آورده برون ذ |
ذکر تسبیح ملک در حلقه زنار داشت
وقت آن شیرین قلندر خوش که در اطوار سیر ج |
جاوید در توان ابد ضرب می شوی هر روز پیش رفته تر از غرب می شوی از غرب غیر ویسکی و ودکای ابسولوط* ماندست مزه کردن اعمال قوم لوط آنها به جای تخم فسادی که کاشتند ای کاش یک وزارت ارشاد داشتند در غرب نیز دولت اگر مهرورز بود آیا به هیچ خشتکی از فقر درز بود؟ در غرب اقتصاد اساس و مبادی است اینجا فقط تورم ما اقتصادی است چ |
چه شکرهاست در این شهر که قانع شدهاند
شاهبازان طریقت به مقام مگسی ب |
با تو آن عهد که در وادی ایمن بستیم
همچو موسی ارنی گوی به میقات بریم ی |
یار من چون بخرامد به تماشای چمن
برسانش ز من ای پیک صبا پیغامی د |
دست از من وجود چو مردان بشوی
تا کیمیای عشق بیابی و زر شوی ر |
رو به صحراي عدم تاختي از شهر وجود من از اين شهر ملولم تو به صحرا چوني پ |
پياله گير و بياسا ز عمر خويش دمي طبيب راه نشين درد عشق نشناسد ت |
پدرم گفت و چه خوش گفت که در مکتب عشق
هر کسی لایق آن نیست که بر دار شود // ه |
هجران بلاي ما شد ، يارب بلا بگردان
مي سوزم از فراقت روي از جفا بگردان ژ |
ژاله بر لاله فرو میچکد از دامن ابر
خیز و با لاله رخی ساحت گلزار ببوی ج |
جوانی شمع ره کردم تا بجویم زندگانی را
نجستم زندگانی را و گم کردم جوانی را // ت |
تا آسمان ز حلقه به گوشان ما شود
کو عشوه ای ز ابروی همچون هلال تو م |
می سوزم از فراقت روی از جفا بگردان
هجران بلای ما شد یا رب بلا بگردان / س |
سعی نابرده در این راه به جایی نرسی
مزد اگر می طلبی طاعت استاد ببر ا |
آب و هوای خاکیان نیست به عشق سازگار
آتش آه گو بسوز آن چه به دل هوس مرا // ش |
شکرانه را که چشم تو روی بتان ندید
ما را به عفو و لطف خداندگار بخش ک |
کی شعر تر انگیزد خاطر که حزین باشد
یک نکته از این معنی گفتیم و همین باشد // ی |
اکنون ساعت 06:29 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)