پی سی سیتی

پی سی سیتی (http://p30city.net/index.php)
-   شعر (http://p30city.net/forumdisplay.php?f=55)
-   -   مشاعره سنتی (http://p30city.net/showthread.php?t=807)

MAHDI 07-12-2010 11:35 PM

در کوی خرابات مرا عشق کشان کرد
آن دلبر عیار مرا دید نشان کرد

من در پی آن دلبر عیار برفتم
او روی خود آن لحظه ز من باز نهان کرد


Omid7 07-12-2010 11:40 PM

در بیابان جنون سرگشته ام چون گرد باد
همرهی باید مرا مجنون صحرا گرد کو؟

MAHDI 07-12-2010 11:44 PM

وقتست که می نوشم تا برق زند هوشم
وقتست که برپرم چون بال و پرم آمد


Omid7 07-12-2010 11:51 PM

دل زود باورم را به کرشمه ای ربودی
چو نیاز ما فزون شد تو بناز خود قزودی
به هم الفتی گرفتیم ولی رمیدی از ما
من و دل همان که بودیم و تو آن نه ای که بودی

MAHDI 07-13-2010 12:04 AM

یکی یاری نکوکاری ز هر آفت نگهداری
ظریفی ماه رخساری به صد جان رایگان باشد

Omid7 07-13-2010 12:17 AM

درد بی عشقی ز جانم برده طاقت ورنه من
داشتم آرام تا آرام جانی داشتم

MAHDI 07-13-2010 12:58 AM

من كيم آشفته اي ز يار گسسته
بيدلي از يار و از ديار گسسته
مرغ ملول فتاده در قفس از دام
رشته پيوند شاخسار گسسته

Omid7 07-13-2010 01:02 AM

هر كو شراب فرقت روزي چشيده باشد
داند كه سحت باشد قطع اميدواران

MAHDI 07-13-2010 01:11 AM

نالید چو مرغ صبحگاهی
روزش چو شبی شد از سیاهی

Omid7 07-13-2010 01:43 AM

یک چشم من اندر غم دلدار گریست
چشم دگرم حسود بود و نگریست
چون روز وصال آمد او را بستم
گفتم نگریستی نباید نگریست


اکنون ساعت 08:06 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.

Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)