تا دامن کفن نکشم زير پای خاک
باور مکن که دست ز دامن بدارمت |
تا نباشد این جدایی ها کس نداندقدر یاران راکویــر خشک میــدانـــد بــهای قـطــره باران را
|
اي خوش آن شبها كه با افسانه ميلي داشتي
درددل مي گفتم و افسانه مي پنداشتي |
يک حرف صوفيانه بگويم اجازت است
ای نور ديده صلح به از جنگ و داوری |
ياد باد ان كو به قصد خون ما
عهد را بشكست و پيمان نيز هم |
مقيم بر سر راهش نشستهام چون گرد
بدان هوس که بدين رهگذار بازآيد |
دلم تا عشقباز آمد در او جز غم نمي بينم
دلي بي غم كجا جويم كه در عالم نمي بينم |
من آن نگين سليمان به هيچ نستانم
که گاه گاه بر او دست اهرمن باشد |
در شان من به درد كشي ظن بد مبر
كالوده گشت خرقه ولي پاك دامنم |
من از آن سياه دارم به غم تو روز روشن
كه تو ماهي و تعلق به شب سياه دارم |
اکنون ساعت 10:50 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)