آنچه بتگر کرد و جادو دید جانا باطل است
در دو مرجان و دو نرگس کار این و آن تراست |
نرگس تر که ساقی چمن است حلقه در گوش چشم مکارت هرکه را از هزار گونه جفا دل ببردی بهجان گرفتارت |
می ده ای ساقی که می به درد عشق آمیز را
زنده کن در می پرستی سنت پرویز را |
چه جای حلولیان طاغی است زین پس من و سنت رسولم عطار به ترک جان بگوید گر شرح دهی چنین فصولم |
هر گه که به ترک جان آسان نتوانی گفت
پس عاشق آن دلبر خونخوار نباید شد |
من حالت زاهد را با خلق نخواهم گفت
این قصه اگر گویم با چنگ و رباب اولی |
ره عاشق خراب اندر خراب است ره زاهد غرور اندر غرور است |
صحن بستان ذوق بخش و صحبت یاران خوش است
وقت گل خوش با ذکر وی وقت میخواران خوش است |
سحرگه عزم بستان کن صبوحی در گلستان کن به بلبل میبرد از گل صبا صد گونه بشری را |
کنون که بر کف گل جام باده صاف است
به صد هزار زبان بلبلش در اوصاف است |
اکنون ساعت 03:34 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)