ديدار يار غايب داني چه شوق دارد
ابري كه در بيابان بر مرده اي ببارد |
ای غایب از نظر به خدا می سپارمت
جانم بسوختی و به جان دوست دارمت |
خدايا به ذات خداونديت
به اوصاف بي مثل و ماننديت... |
در خرابات مغان نور خدا می بینم
این عجب بین که چه نوری ز کجا می بینم |
من خراباتيم و عاشق و ديوانه و مست
بيشتر زين چه حكايت بكند اغمازم |
من مست و تو دیوانه ما را که برد خانه
صدبار تو را گفتم کم زن دو سه پیمانه |
خرد که قید مجانین عشق میفرمود به بوی سنبل زلف تو گشت دیوانه به بوی زلف تو گر جان به باد رفت چه شد هزار جان گرامی فدای جانانه |
عاقل صفت روي تو در پير و جوان ديد
ديوانه در آتش شد و اسرار عيان ديد |
هر چند پیر و خسته و دل و ناتوان شدم
هرگه که یاد روی تو کردم جوان شدم |
... حمله سبك آري و گران داري رخت
پيري تو بتدبير و جوان داري بخت |
اکنون ساعت 03:41 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)