طریق کام بخشی چیست ترک کام خود کردن
کلاه سروری آن است کز این ترک بر دوزی ز |
زاهد از کوچه رندان به سلامت بگذر
تا خرابت نکند صحبت بدنامی چند خ |
خنده هايم گريه آور گريه هايم جانگداز
با غم امروز در اندوه فردايم کنون // ب |
بر خاکیان عشق فشان جرعه لبش
تا خاک لعلگون شود و مشکبارهم س |
سـیر نمیـشـوم ز تـو اِی مـه جان فـزای مـن
جور مکن ، جفا مکن، نیست جفا سزای من // ش |
شب وصل است و طی شد نامه هجر
سلام فیه حتی مطلع الفجر ب |
بسته ام در خم گیسوی تو امید دراز
آن مبادا که کند دست طلب کوتاهم ق |
قدر وقت ار نشناسد دل و کاری نکند
بس خجالت که از این حاصل اوقات بریم خ |
خط ساقی گر ازین گونه زند نقش برآب
ای بسا رُخ که به خـونابه مُنقــّش بـاش // ص |
صباح الخیز زد بلبل کجایی ساقیا برخیز
که غوغا می کند در سر خیال خواب دوشینم |
مشتاقی و مهجوری دور از تو چنانم کرد
کز دست بخواهد شد پایاب شکیبایی ن |
نرســد دسـت من ســوخته بـر دامن یـــار
چه توان کرد که در عشوه و ناز است هنوز // ت |
تیغی که آسمانش از فیض خود دهد آب
تنها جهان بگیرد بی منت سپاهی ف |
تنت در جامه چون در جام باده
دلت در سینه چون در سیم آهن ا |
{قاط}چرا اف 5 نمیزنین...
همش عجله میکنین پای پستای من سپاس نمی خوره:102: از دست رفته بود وجود ضعیف من صبحم به بوی وصل تو جان بازداد باد ا... |
دددددددددددد
واسه همین برا منم سپاس نزدی اکشال نداله الان خودم میلم واست سپاس می زنم به شرطی که این حرف سخت و عوضش کنی:d |
حروف کجاست...؟ :d
با حرف مجتب یعنی الف... ابر آمد و باز بر سر سبزه گریست بی بادهٔ گلرنگ نمیباید زیست این سبزه که امروز تماشاگه ماست تا سبزهٔ خاک ما تماشاگه کیست س |
سیر نمی شوم ز تو ای مه جان فزای من
جور مکن حفا مکن نیست جفا سزای من // ش |
شکر ایزد را که آنچه اسباب بلاست
ما را ز کس دگر نمیباید خواست ک |
کی شعر تر انگیزد خاطر که حزین باشد
یک نکته از ایم معنی گفتیم و همین باشد // گ |
گوشم همه بر قول نی و نغمه چنگ است
چشمم همه بر لعل لب و گردش جام است ج |
جز صراحی و کتابم نبود یار و ندیدم
تا حریفان دغا را به جهان کم بینم ب |
بي تو امشب گريه هم با من غريبي مي كند
ديده بر راهنــد چشــمانـم كــه باز ايي هنــوز // د |
درین حیرت فلکها نیز دیریست/ که میگردند سرگردان دریغا
ت |
در خلوص منت ار هست شکی تجربه کن
کس عیار زر خالص نشناسد چون محک گ |
گذار کن چو صبا بر بنفشه زار و ببین
که از تطاول زلفت چه بیقرارانند ا |
این همه شهد و شکر کز سخنم میریزد
اجر صبریست کز آن شاخ نباتم دادند ز |
ز دست دیده و دل هر دو فریاد ک
که هر چه دیده بیند دل کند یاد |
حرف انتخابی یادتون رفت من با اجازه شما با ب شروع می کنم
بگشای تربتم را بعد از وفات و بنگر کز آتش فراغت دود از کفن برآید گ |
گر دست رسد در سر زلفین تو بازم
چون گوی چه سرها که به چوگان تو بازم ر |
رفـتـی و دل ربـودی یـک شـهر مبــتــلا را
تا کی کنیم بی تو،صبری که نیست ما را // ز |
ز دو ديده خون فشانم ز غمت شب جدايي
چه كنم كه هست اينها گل باغ آشنايي ن |
نالیدن بلبل ز نو آموزی عشق است
هرگز نشنیدیم ز پروانه صدایی // م |
ما ز بالاييم و بالا مي رويم
ما ز دريائيم و دريا مي رويم ش |
شراب تلخ صوفی سوز بنیادم بخوهد برد
لبم بر لب نه ای ساقی و بستان جان شیرینم ن |
نه بسته ام به کس دل
نه بسته کس به من دل چو تخته پاره برموج رها رها رها من هر آنکه زمن دور چو دل به سینه نزدیک هر آن به سینه نزدیک از آن جدا جدا من گ |
گرچه رفتی، ز دلم حسرت روی تو نرفت
در این خانه به امید تو باز است هنوز // و |
وصل تو اجل را ز سرم دور همي داشت
از دولت هجر تو كنون دور نماندست ژ |
ژنده پوشی نبود عیب ز خود دور نمای
جامه ای را که در ان رنگ تعلق بینی // ظ |
ظلم و ستم در آن زمان تمام شد
شب و تاریکی زندگی ما تمام شد ط |
اکنون ساعت 08:18 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)