تا همه خلوتيان جام صبوحي گيرند
چنگ صبحي به در پير مناجات بريم |
می سوزم از فراقت روی از جفا بگردان
هجران بلای ما شد یا رب بلا بگردان |
نذر کردم گر از اين غم به درآيم روزی
تا در ميکده شادان و غزل خوان بروم |
من نمي يابم مجال اي دوستان
گر چه دارداو جمالي بس جميل |
لفظی فصيح شيرين قدی بلند چابک
رويی لطيف زيبا چشمی خوش کشيده |
هنگام وداع تو ز بس گريه كه كردم
دور از رخ تو چشم مرا نور نماندست |
تا کی کشم عتيبت از چشم دلفريبت
روزی کرشمهای کن ای يار برگزيده |
هــوا خواه توأم جانــا و میدانم که میــدانی
که هم نادیده می بینی و هم ننوشته میخوانی |
يكي چو باده پرستان صراحي اندر دست
يكي چو ساغي مستان به كف گرفته اياغ |
غلام همت آن نازنينم
که کار خير بی روی و ريا کرد |
در طريق عشقبازي امن و آسايش بلاست
ريش باد آن دل كه درد تو خواهد مرهمي |
یاد باد آنکه نهانت نظری با ما بود
رقم مهر تو بر چهره ما پیدا بود |
در خرمن صد عاقل زاهد زند آتش
اين داغ كه ما بر دل ديوانه نهاديم |
محمل جانان ببوس آنگه بزاری عرضه دار
کز فراقت سوختم ای مهربان فریاد رس |
ساقی چو يار مه رخ و از اهل راز بود
حافظ بخورد باده و شيخ و فقيه هم |
مقيم بر سر راهش نشسته ام چون گرد
بدان هوس كه بدين رهگذار باز آيد |
دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند
وندران ظلمت شب آب حياتم دادند |
دلی که با سر زلفین او قراری داد
گمان مبر که بدان دل قرار باز آید |
در شاهراه جاه و بزرگی خطر بسيست
آن به کز اين گريوه سبکبار بگذری |
ياد باد آنكه سر كوي توام منزل بود
ديده را روشني از خاك درت حاصل بود |
دل ميرود زدستم صاحبدلان خدا را
دردا كه راز پنهان خواهد شد آشكارا |
اي كه از كوچه معشوقه ما مي گذري
بر حذر باش كه سر مي شكند ديوارش |
شراب ارغوانی را گلاب اندر قدح ریزیم
نسیم عطر گردان را شکر در مجمر اندازیم |
من كه ملول گشتمي از نفس فرشتگان
قال و مقال عالمي مي كشم از براي تو |
واعظ ما بوی حق نشنید بشنو این سخن
در حضورش نیز می گویم نه غیبت میکنم |
من اگر کامروا گشتم و خوشدل چه عجب
مستحق بودم و اینها به زکاتم دادند |
دست از طلب ندارم تا كام من برآيد
يا تن رسد به جانان يا جان ز تن برآيد |
دور مجنون گذشت و نوبت ماست
هر کسی پنج روز نوبت اوست |
تا ز ميخانه و مي نام و نشان خواهد بود
سر ما خاك ره پير مغان خواهد بود |
دل دادمش بمژده وخجلت همی برم
زین نقد قلب خویش که کردم نثار دوست |
تاب بنفشه مي دهد طره مشك ساي تو
پرده غنچه مي درد خنده دلگشاي تو |
وفا خواهی جفاکش باش حافظ
فان الربح والخسران والتجر |
رسید مژده که ایام غم نخواهد ماند
چنان نماند چنین نیز هم نخواهد ماند |
دريغا عيش شبگيري كه در خواب سحر بگذشت
نداني قدر وقت اي دل مگر وقتي كه درماني |
یا رب این آینه حسن چه جوهر دارد
که در او آه مرا قوت تا ثیر نبود |
دعاي صبح و آه شب كليد گنج مقصود است
بدين راه و روش مي رو كه با دلدار پيوندي |
یا رب کجاست محرم رازی که یک زمان
دل شرح آن دهد که چه گفت و چها شنید |
در اين بازار اگر سوديست با درويش خرسندست
خدايا منعمم گردان به درويشي و خرسندي |
یار مردان خدا باش که در کشتی نوح
هست خاکی که به آبی نخرد طوفان را |
الا اي يوسف مصري كه كردت سلطنت مغرور
پدر را باز پرس آخر كجا شد مهر فرزندي |
اکنون ساعت 01:13 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)