هر كس به زباني صفت حمد تو گويد
بلبل به غزل خواني و قمري به ترانه |
هر نکتهای که گفتم در وصف آن شمایل هر کو شنید گفتا لله در قائل تحصیل عشق و رندی آسان نمود اول آخر بسوخت جانم در کسب این فضایل |
گفتم كه خطا كردي و تدبير نه اين بود
گفتا چتوان كرد كه تقدير چنين بود |
گفتم که کی ببخشی بر جان ناتوانم گفت آن زمان که نبود جان در میانه حائل |
گفتم او را چه خواهم از ايزد
گفت عمر دراز و دولت شاب |
من کز وطن سفر نگزیدم به عمر خویش در عشق دیدن تو هواخواه غربتم دریا و کوه در ره و من خسته و ضعیف ای خضر پی خجسته مدد کن به همتم |
خضري چو كلك سعدي همه روزه در سياحت
مگر آنكه آب حيوان بدر آرد از سياهي |
آب را گل نكنيد
در فرو دست امگار كفتري ميخورد آب يا كه در بيشه اي دور سيره اي پر ميشويد آب را گل نكنيد |
مخمور جام عشقم ساقی بده شرابی
پر کن قدح که بی می مجلس ندارد آبی |
ساقی آن ساعت که این نظم پریشان مینوشت طایر فکرش به دام اشتیاق افتاده بود |
اکنون ساعت 05:10 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)