نقل قول:
این شعر خیلی جالب بود نشنیده بودم ممنون میخواستم بدونم شاعرش کیه سرچ کردم خیلی نتیجه خوبی نگرفتم اما جناب سعدی هم همینو داره حتی شاید اینی که شما گفتین از سعدی باشه : بوسه دادن به روی دوست چه سود روی از این نیمه سرخ،وزان سو زردهــــــم در این لحظه کـردنش بدرود سیب گــویی وداع بـستــان کــــرد و اما جواب مشاعره شما : تو خود دانی که من بیتو عدم باشم عدم باشم عدم خود قابل هست است از آن هم نیز کم باشم |
من اگر کامروا گشتم خوشدل چه عجب
مستحق بود و اینها به ذکاتم دادند |
ديگه فصل آشتيه آسمون بازم بخند
اگه رنجيدي ز ما در رحمتو نبند |
دلی که رنجیده شد به ملامت دوست
نشان غم زنید برو او که این شیوه نکوست بداهه |
سر به روي شانه هاي مهربانت مي گذارم
عقده دل مي گشايم گريه بي اختيارم |
ماجرا کم کن و بازآ که مرا مردم چشم
خرقه از سر به درآورد و به شکرانه بسوخت |
تو قله ی خیالی و تسخیر تو محال
بخت منی که خوابی و تعبیر تو محال ای همچو شعر حافظ و تفسیر مثنوی شرح تو غیر ممکن و تفسیر تو محال |
لب از ترشح می پاک کن برای خدا
که خاطرم به هزار گناه مسوس است |
تا گلي را ناز كردي من به گل كردم حسادت
دست پاكت را گرفتم ناز كردم با دو دستم قهرمان داستانم چيست پايان تو اما بازگو افسانه ات را تا بدانم من چه هستم؟ |
من به عمر خود ندیدم خواب سبز
گرد تا گردم همه مهتاب سبز در سپیده رشته ی خوابم گسست شیشه های اشک در چشمم شکست |
اکنون ساعت 09:38 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)