پی سی سیتی

پی سی سیتی (http://p30city.net/index.php)
-   شعر (http://p30city.net/forumdisplay.php?f=55)
-   -   مشاعره واژه ای (http://p30city.net/showthread.php?t=3981)

آريانا 03-23-2010 10:52 PM

شمس تبریزی به دورت هیچ کس هشیار نیست
کافر و مؤمن , خراب و زاهد و خمار , مست

مجتب 03-23-2010 11:48 PM

کافر مبیناد این غم که دیده​ست

از قامتت سرو از عارضت ماه

civilar 03-23-2010 11:50 PM

زهره سازی خوش نمی‌سازد مگر عودش بسوخت
کس ندارد ذوق مستی میگساران را چه شد

Omid7 03-24-2010 09:29 AM

خزان خواهیم شد ساقی کنون مستی غنیمت دان
که لاله ساغر و شبنم شراب ناب را ماند

رزیتا 03-24-2010 10:01 AM

هر چند که رنگ و بوی زیباست مرا
چون لاله رخ و چو سرو بالاست مرا

Omid7 03-24-2010 10:03 AM

مرا می بینی و هر دم زیادت می کنی دردم
ترا می بیتم و میلم زیادت می شود هر دم

رزیتا 03-24-2010 10:06 AM

مرا گر مست میخواهی نگاهت را مگیر از من
که دل از ساقی چشمان مستت جام میگیرد

Omid7 03-24-2010 10:17 AM

:41:


گفته بودی با تو در خواهم کشیدن جام وصل
جرعه‌ای ناخورده شمشیر جفا برداشتی

Hamed 03-24-2010 07:05 PM

روز وصل دوستداران یاد باد
یاد باد آن روزگاران یاد باد

Nur3 03-24-2010 08:05 PM

صوفی ار باده به اندازه خورد نوشش باد

ورنـــه اندیشـــه این کـار فراموشش باد

دانه کولانه 03-24-2010 08:59 PM

اواز گناه عشق از همایون شجریان....
چه اواز قشنگیه .... چه صدای قشنگیه چه شعر قشنگیه چه ....

مرا به‌عشق تو اندیشه از ملامت نیست / اگـر کنـنـد ملامـت نـه بــر مـن تنهــاست
(مخالف)

غــلام قــامــت آن لـعبـت قـبـاپــوشـم / که از محبت رویش هزار جامه قباست
(مغلوب)
(اندیشه = ترس)

Nur3 03-24-2010 09:13 PM

طفیل هستی عشقند آدمی و پری

ارادتـــی بنما تا سعـــادتی ببـــری


civilar 03-24-2010 10:50 PM

یکایک بیامد خجسته سروش
بسان پری پلنگینه پوش

مجتب 03-25-2010 02:12 AM

زهی خجسته زمانی که یار بازآید

به کام غمزدگان غمگسار بازآید

Omid7 03-25-2010 07:42 AM

نیست زمام کام دل در کف اختیار من
گر نه اجل فرارسد زین همه وارهانمش

مجتب 03-25-2010 10:45 AM

سیر سپهر و دور قمر را چه اختیار

در گردشند بر حسب اختیار دوست

Omid7 03-25-2010 11:21 AM

چشم آسایش که دارد از سپهر تیزرو
ساقیا جامی به من ده تا بیاسایم دمی

مجتب 03-25-2010 02:15 PM

گردی از رهگذر دوست به کوری رقیب

بهر آسایش این دیده خونبار بیار

Omid7 03-25-2010 06:26 PM

خدا را ای رقیب امشب زمانی دیده بر هم نه
که من با لعل خاموشش نهانی صد سخن دارم

آريانا 03-25-2010 11:03 PM

خاموش كه گر بگويم من نكته هاي او را
از خويشتن بر آيي ني در بود نه بامت

Omid7 03-25-2010 11:07 PM

کی شعر تر انگیزد خاطر که حزین باشد
یک نکته ازین معنی گفتیم و همین باشد

آريانا 03-25-2010 11:09 PM

گرچه در صورت گدایی می‌کنیم
گنج معنی در دل ویران ماست

Omid7 03-25-2010 11:14 PM

سعدی این منزل ویران چه کنی جای تو نیست
رخت بربند که منزلگه احرار آن جاست

آريانا 03-25-2010 11:16 PM

گفتم: ای دل، بگذر زین منزل
محنت آباد مقر نتوان کرد

گفت: جایی که عراقی باشد
زود از آنجای سفر نتوان کرد

Omid7 03-25-2010 11:24 PM

هزار سختی اگر بر من آید آسانست
که دوستی و ارادت هزار چندانست
سفر دراز نباشد به پای طالب دوست
که خار دشت محبت گلست و ریحانست

civilar 03-25-2010 11:37 PM

ای جان پاک خوش گهر تا چند باشی در سفر
تو باز شاهی بازپر سوی ضفیر پادشا

Omid7 03-25-2010 11:54 PM

تا کی ای جان اثر وصل تو نتوان دیدن
که ندارد دل من طاقت هجران دیدن

civilar 03-26-2010 12:04 AM

ای جان حدیث ما بر دلدار بازگو
لیکن چنان مگو که صبا را خبر شود

Omid7 03-26-2010 01:37 AM

نکند میل دل من به تماشای چمن
که تماشای دل آن جاست که دلدار آن جاست

civilar 03-26-2010 02:19 AM

آتش به جانم افکند، شوق لقای دلدار
از دست رفت صبرم، ای ناقه! پای بردار

Omid7 03-26-2010 03:55 PM

آتش؟؟؟ بیتی که من گفتم که آتش نداشت



با خویشتن همی‌برم این شوق تا به خاک
وز خاک سر برآرم و پرسم نشان دوست

Hamed 03-26-2010 04:41 PM

ز شرم عشق خموشم کجاست گریه ی شوق
که با تو شرح دهد مشکلی که من دارم

Nur3 03-26-2010 07:29 PM


سحــر بلبـل حکایت با صبــا کرد

که عشق روی گل با ما چها کرد

Omid7 03-26-2010 08:53 PM

حکایت شب هجران که بازداند گفت
مگر کسی که چو سعدی ستاره بشمارد

Nur3 03-26-2010 09:21 PM


دیشب به سیل اشک ره خواب میزدم

نقشی بیـــــاد خــط تـــو بر آب میزدم


civilar 03-26-2010 11:31 PM

شب تاریک و سنگستان و مو مست
قدح از دست مو افتاد و نشکست

Omid7 03-27-2010 09:23 AM

گر چه شب مشتاقان تاریک بود اما
نومید نباید بود از روشنی بامی

فرانک 03-27-2010 01:27 PM

گر از نیستی دیگری شد هلاک
تو را هست بط را ز طوفان چه باک

آريانا 03-27-2010 01:31 PM

آتش آب ميشود و عقل خراب ميشود
دشمن ِ خواب ميشود , ديده ي من براي تو

بند مكن رونده را , گريه مكن تو خنده را
جور مكن كه بنده را نيست كسي به جاي تو

Omid7 03-27-2010 07:20 PM

آه دریغ و آب چشم ار چه موافق منند
آتش عشق آن چنان نیست که وانشانمش


اکنون ساعت 07:16 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.

Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)