شب از بهر آسایش توست و روز
مه روشن و مــــــــهر گیتی فروز ك |
که زشت است در چشم آزادگان
بیفتادن از دست افتادگان ل |
لاابالی چه کـــــــند دفتر دانایی را؟
طاقت وعظ نباشد سر سودایی را ل |
انتخاب حرف نکردی؟!
باآخرشعرتان می آیم اگربدکنی چشم نیکی مدار که هرگز نیارد گز انگور بار ج |
جز آن کس ندانم نکو گوی من
که روشن کند بر من آهوی من ل |
لایق که بود عیش بادلبری
که هربامدادش بودشوهری ز |
ز آســـــــــمان آغاز کارم سخت شیرین مینمود
کی گمان بردم که شهد آلوده زهر ناب نداشت! ر |
رسانیدن امحق طاعت است
ز زندان نترسم که یک ساعت است ب |
برخاســـــتیم و،نقش تو در نفس ما چنانک
هر جا که هست،بی تو نباشد نشست ما ش |
بازهم حرف ندادی؟!!
الف اگربرکناری به رفتن بکوش وگر در میان لبس دشمن بپوش م |
اکنون ساعت 04:14 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)