در ان مجلس عزيزان جمله حاظر
بدين درويش هر يك گشته ناظر |
رفت از بر من آنکه مرا مونس جان بود
دیگر به چه امید در این شهر توان بود |
دفتري از سحر مطلق پيش چشمش باز بود گردشي از گردش او در دل هر بي قرار |
راهي بزن كه آهي بر ساز آن توان زد
شعري بخوان كه با آن رطل گران توان زد |
دلم ز صومعه بگرفت و خرقه سالوس
کجاست دير مغان و شراب ناب کجا |
اسير عشــــــتق تو از درد هجــــــر دم نزند
غريب كوي تو حرف از وطن نمي گويد |
يك به يك پيش تو آيند چو از جا بروي همچو من بسته كمرها ز شكر خوش خوتر |
رواق منظر چشم من آشیانه توست
كرم نما و فرود آ كه خانه خانه توست |
تا كه از زهد و تقزز سخن آغاز كند سر و گردن بتراشد چو كدو يا چو خيار |
روز اول که سر زلف تو دیدم گفتم
که پریشانی آن سلسله را آخر نیست |
اکنون ساعت 08:19 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)