طرف چمن وطواف بسنان
بی لاله عذار خوش نباشد ع |
علی ای همای رحمت تو چه ایتی خدا را
که به ما سوا فکندی همه سایه خدا را ص |
صبحگاهان که تفاوت نکند لیل و نهار
خوش بود دامن صحرا و تماشای بهار ز |
زسروقد دلجویت مکن محروم چشمم را
بدین سرچشمه اش بنشان که خوش آبی روان دارد ن |
نه خلاف عهد کردم که حدیث جز تو گفتم
همه بر سر زبانند و تو در میان جانی چ |
چورأی عشق زدی باتوگفتم ای بلبل
مکن که آن گل خندان برای خویشتن است ص |
صبح تا شب شعر یکدیگر شدن
کار من اینست با گم کرده ام کم بخواه از من که پیدایت کنم من که حتی خویش را گم کرده ام ث |
ثریا چون منیژه بر سر چاه
دو چشم من بدو چون چشم بیژن ت |
تورا زکنگره ی عرش می زنندسفیر
ندانمت که دریندامگه چه افتاده است |
تازه بهارا ورقت زرد شد
دیگ منه کآتش ما سرد شد غ |
اکنون ساعت 06:11 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)