خسته و کوفته از شور و شر زندگیم یک دم آسوده ز غوغا بگذارید مرا تلخ کامم که به غمخواری من بنشینید شاد از آنم که به غمها بگذارید مرا علی اطهری کرمانی // ک |
کاروان گم کرده ام تنها در این بی ته بیابان
همره ریگ روان این سو روان آن سو روانم:) سهراب سپهری پ |
پیام داد که خواهم نشست بارندان
بشد برندی و دردی کشیم نام ونشد ف |
فرخنده باد طلعت خوبت که در ازل
ببریده اند بر قد سروت قبای ناز خ |
خَمی که ابروی شوخ تودرکمان انداخت
به قصدجان من زار ناتوان انداخت ت |
تو مپندار که خاموشی من هست برهان فراموشی من
حمید مصدق ل |
لیک دارد در خموشی نغمه ها
آنچنان کز سوز دل مرغ سحر :53: سهذاب سپهری چ:) |
چشم تو نه تنها با من با تموم دنیا بد بود
اون که قلب تو رو دزدید کارشو چه خوب بلد بود ط |
طوطیی را به خیال شکری دل خوش بود
ناگه اش سیل فنا نقش امل باطل کرد ع |
علی ای همای رحمت تو چه آیتی خدا را
که به ما سوا فکندی همه سایه هما را ک |
اکنون ساعت 03:30 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)