پری نهفته رخ و دیو در کرشمه ی حُسن
بسوخت دیده زحیرت که این چه بوالعجبی است ح |
حال خونین دلان که گوید باز
وز فلک خون جم که جوید باز "ر" |
رخ تو در دلم آمد مراد خواهم یافت
چرا که حال نکو درقفای فال نکوست ع |
علی ای همای رحمت تو چه آیتی خدا را
که به ما سوا فکندی همه سایه هما را "ب" |
با آنکه ز ما هیچ زمان یاد نکردی ای آنکه نرفتی دمی از یاد کجایی ؟ غ |
غمش تا در دلم مأوا گرفتهست
سرم چون زلف او سودا گرفتهست د |
دوای درد عاشق را کسی کاو سهل پندارد
زفکرآنان که در تدبیر درمانند درمانند گ |
گفتم که خطا کردی و تدبیر نه این بود
گفتا چه توان کرد که تقدیر چنین بود ل |
… تو را که گفت که احوال ما مپرس بیگانه گرد و قصهٔ هیچ آشنا مپرس ز آنجا که لطف شامل و خلق کریم توست جرم … ف |
فرشتهروی من ای آفتاب صبح بهار
مرا به جامی از این آب آتشین دریاب // ... |
اکنون ساعت 02:27 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)