داده جامي ز مي صرف عقيق عملي تا برد جان و دلم را بطريق دغلي |
يکي از طبيعي سخن ساز کرد
يکي از الهي گره باز کرد |
دل از سخن پر آمد و امكان گفت نيست اي جان صوفيان بگشا لب به ماجرا |
الا یا ایها الساقی ادر کاسا و ناولها
:53: که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها |
در آن يکسال کو فرماندهي کرد
نه مرغي بلکه موري را نيازرد |
در دیر مغان آمد یارم قدحی در دست
{پپوله} مست از می و میخواران از نرگس مستش مست |
تو را تا دهن باشد از حرص باز
نيايد به گوش دل از غيب راز |
زلفت هزار دل به یکی تار مو ببست * راه هزار چاره گر از چارسو ببست
|
ز کوی مغان رخ مگردان که آن جا
{پپوله} فروشند مفتاح مشکل گشایی |
یا رب این شمع دل افروز زکاشانه کیست * جان ما سوخت بپرسید که جانانه کیست
|
اکنون ساعت 12:03 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)