ای سایه ی سنبلت سمن پرورده یاقوت لبت در عدن پرورده همچون لب خود مدام جان می پرور زان راح که روحیست به تن پرورده |
خیال خال تو با خود به خاک خواهم برد که تا زخال تو خاکم شود عبیر آمیز |
پرواز در هوای خيال تو ديدنی ست
حرفی بزن که موج صدايت شنيدنی ست شعر زلال جوشش احساس های من از موج دلنشين کلام تو چيدنی ست |
خیال نقش تو در کارگاه دیده کشیدم به صورت تو نگاری نه دیدم و نه شنیدم |
این کوزه چو من عاشق زاری بوده است در بند سر زلف نگاری بوده است این دست که بر گردن او می بینی دستی است که برگردن یاری بوده است |
یاری اندر کس نمی بینم یاران را چه شد
دوستی کی آخر آمد دوست داران راچه شد |
ترک یاری کردی ، از وصل تو یاران را چه حظ؟ دشمن احباب گشتی ، دوست داران را چه حظ؟ چون ندارد وعدهٔ وصل تو امکان وفا غیر داغ انتظار امیدواران را چه حظ؟ |
آن کیست کز روی کرم باما وفاداری کند
برجای بدکاری چومن یکدم نکوکاری کند |
تویی حیات من و من ز فرقتت بیمار بیا که یک دو سه روزی حیات مغتنم است کرم نمودی و بر جان من جفا کردی ز جانب تو هرچه مرا می رسد کرم است |
ای همه شکل تو مطبوع وهمه جای توخوش
دلم از عشوه ی شیرین شکرخای تو خوش همچو گلبرگ طری هست وجود تو لطیف همچو سرو چمن خلد سراپای تو خوش |
اکنون ساعت 12:19 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)