در دل تویی و راز تو غیر از تو و رازت کس راه درین پرده اسرار ندارد دامن مکش از من ، که رفیق ِ گل نازک خارست و گل از صحبت او عار ندارد |
دامن مکش به ناز که هجران کشیده ام
نازم بکش که ناز رقیبان کشیده ام شاید چویوسفم بنوازد عزیز مصر پاداش ذلتی که به زندان کشیده ام |
هم زخم تو به،چو می خورم زخم هم بار تو به،چو می کشم بار ما یوسف خود نمی فروشیم تو سیم سیاه خود نگه دار |
طبیبا ، تا به کی بر زخم پیکانش نهی مرهم؟ برو، مگذار دیگر مرهم و بگذار پیکان را |
سینه مالامال درد است ای دریغا مرهمی
دل ز تنهایی به جان آمد خدا را همدمی |
نهادی بر دلم فراق و سوختی جان را به داغ و درد دوری چند سوزی دردمندان را؟ منه زین بیشتر چون لاله داغی بر دل خونین که از دست تو آخر چاک خواهم زد گریبان را |
چنانت دوست می دارم که گر روزی فراق افتد تو صبر از من توانی کرد و من صبر از تو نتوانم |
روزی به سلام یا پیامی آن یار نکرد یاد ما را دانست که در غمیم بی او از لطف نکرد شاد ما را بر ما در لطف خود فرو بست وز هجر دری گشاد ما را خود مادر روزگار گویی کز بهر فراق زاد ما را |
با من وحشی، نمی دانم چه كردی، كاین زمان من بهر دیدار تو، خواهم جمله دنیا را ببینم |
نه مهربان من بدان بی لطف چشم عاشقت هر جای دنیا که روم احساس غربت می کنم بر روی باغ شانه ات هر وقت اندوهی نشست در حمل بار غصه ات با شوق شرکت میکنم |
اکنون ساعت 03:34 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)