از آن مِی ده که جانم را ز قید خود رها سازد
بخود گیرد زمــامم را فرو ریزد مقـامم ر |
از نسیم گل پریشان گردد اوراق حواس خلوتی چون غنچهٔ تصویر میباید مرا |
اين تطاول که کشيد از غم هجران بلبل
تا سراپرده گل نعره زنان خواهد شد |
در بيابان گر به شوق كعبه خواهي زد قدم
سرزنش ها گر كند خار مغيلان غم مخور |
روز وصل است بکش تیغ و بکُش زار مرا
{پپوله} به شب هجر مکن باز گرفتار مرا |
اي کم شده وفاي تو اين نيز بگذرد
و ا فزون شده جفاي تو اين نيز بگذرد |
دیروز تو را دیدم و از شوق نمُردم
:53: جان می دهم امروز، پشیمانی من بین |
نا خوردنت ارچه دلپذير است
زين يک دو نواله ناگزير است |
تاریک طینتان، همه در ناز و نعمتند
{پپوله} ای روشنی ی عقل، تو ما را بلا شدی |
يکي حلقهي کعبه دارد به دست
يکي در خراباتي افتاده مست |
اکنون ساعت 06:20 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)