يك چشم من اندر غم دلدار گريست
چشم دگرم حسود بود و نگريست چون روز وصال آمد او را بستم گفتم نگريستي نبايد نگريست |
تا نهد شاهد روز از جهت سير جهان
هر سحر بر جمل چرخ زر اندود کلک آن فلک رتبه که شد باعث اين نظم بلند در فلک باد عماريکش او دوش ملک |
کف پا به هر زمینی که رسد تو نازنین را
به لب خیال بوسم همه عمر آن زمین را |
اي که بر مه کشي از عنبر سارا چوگان
مضطرب حال مگردان من سرگردان را |
از غم هجر مكن ناله و فرياد كه دوش
زده ام فالي و فرياد رسي مي آيد |
دو خصلتاند نگهبان ملک و ياور دين
به گوش جان تو پندارم اين دو گفت خداي |
يار با ما بي وفايي مي كند
بي دليل از من جدايي مي كند شمع جانم را بكشت آن بي وفا جاي ديگر روشنايي مي كند |
در میان گلها گشتم ودیوانه نشدم
:53: تو چه بودی که تو را دیدم دیوانه شدم |
تو را تا دهن باشد از حرص باز
نيايد به گوش دل از غيب راز |
توراميبينم وميلم زيادت ميشود هردم
{پپوله} توراميبينم ودردم زيادت ميشود دردم |
اکنون ساعت 08:37 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)