شربتي از لب لعلش نچشيديم و برفت
روي مه پيکر او سير نديديم و برفت |
ترك درويش مگير ار نبود سيم و زرش
در غمت سيم شمار اشك و رخش را زرگر |
بابا امان بدید من داشتم جواب میدادم ! :D
اومدم اینو بگم : شبی یاد دارم که چشمم نخفت شنیدم که پروانه با شمع گفت که من عاشقم گر بسوزم رواست تو را گریه و سوز باری چراست؟ دیدم قبلا گفته ام : شب عاشقان بیدل چه شبی دراز باشد تو بیا کز اول شب در صبح باز باشد عجبست اگر توانم که سفر کنم ز دستت به کجا رود کبوتر که اسیر باز باشد سعدی بزرگوار |
تنش درست و دلش شاد باد و خاطر خوش
كه دست دادش و ياري ناتواني داد |
وای بازم ؟ :eek:
روزی اندر خاکت افتم ور به بادم میرود سر کان که در پای تو میرد جان به شیرینی سپارد من نه آن صورت پرستم کز تمنای تو مستم هوش من دانی که بردست آن که صورت مینگارد |
نقل قول:
شرمنده :o درين چمن چو در آيد خزان به يغمايي رهش به سرو سهي قامت بلند مباد |
دلم ز پرده برون شد کجايي اي مطرب
بنال هان که از اين پرده کار ما به نواست |
تو را كه هر چه مراد است در جهان داري
چه غم زحال ضعيفان ناتوان داري |
يارب به وقت گل گنه بنده عفو كن
وين ماجرا به سرو لب جويبار بخش |
شوخي نرگس نگر که پيش تو بشکفت
چشم دريده ادب نگاه ندارد |
اکنون ساعت 03:37 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)