بر سنگ زدم دوش سبوی کاشی سرمست بُدَم که کردم این عیاشی با من به زبان حال میگفت سبو من چون تو بُدَم تو نیز چون من باشی |
اوصاف علی به گفتگو ممکن نیست |
سرنگون غواص خود پیش آیدت تو ز فقر بحر در هامون میا گر پدید آیی دو عالم گم شود بیش از این ای لولو مکنون میا |
چنان دریای بیپایان شود بیآب چون هامون
شکافد نیز آن هامون نهنگ بحرفرسا را کشد درقعر ناگاهان به دست قهر چون قارون چو این تبدیلها آمد نه هامون ماند و نه دریا |
گر ز رخسار تو یک لمعه به دریا افتد آب آتش شود و شعله به صحرا افتد بس که از قد تو نالیم به آواز بلند هر نفس غلغله در عالم بالا افتد |
رفت قد و قامتش از ياد موذّن به نماز چون به مسجد صفت آن قد وقامت كرد مقصّۀ روز قيامت همگي آمد راست وصفي از قد بلندت چو روايت كردم
|
حاجی سوی مسجد شد من جانب خمار |
سعی کردم که شود یار ز اغیار جدا آن نشد عاقبت و من شدم از یار جدا از من امروز جدا میشود آن یار عزیز همچو جانی که شود از تن بیمار جدا |
من اگر نیکم و گر بد تو برو خود را باش |
ای گل باغ لطافت، ز خزان ایمن باش که هنوز اول نوروز جمالست تو را |
اکنون ساعت 04:08 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)