اي که درونت به گنه تيره شد
ترسمت آيينه نگيرد صقال |
لي حبيب حبه يشوي الحشا
لو يشا يمشي علي عيني مشي |
يك قطره اش گوهر شود يك قطره اش عبهر شود وز مال و نعمت پر شود كفهاي كف خاران ما |
از آن غم دستها بر سر نهاده
ز ديده سيل طوفان بر گشاده |
همای گو مفکن سايه شرف هرگز
در آن ديار که طوطی کم از زغن باشد |
دريغ است فرمودهي ديو زشت
که دست ملک با تو خواهد نبشت |
تشنه و مستسقي تو گشته ام اي بحر چنانك بحر محيط ار بخورم باشد در خورد مرا |
اشک غماز من ار سرخ برآمد چه عجب
خجل از کرده خود پرده دري نيست که نيست |
تابش خورشيد ازل پرورش جان و جهان بر صفت گل به شكر پخت و بپرورد مرا |
این ناگزیره واسه ما سیر صعودی تا سقوط
همیشه قصه ی صدا تمومه با حرف سکوت |
اکنون ساعت 05:54 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)