پی سی سیتی

پی سی سیتی (http://p30city.net/index.php)
-   شعر (http://p30city.net/forumdisplay.php?f=55)
-   -   مشاعره واژه ای (http://p30city.net/showthread.php?t=3981)

Omid7 04-14-2010 12:42 AM

ابر چشمانم اگر قطره چنین خواهد ریخت
بوالعجب دارم اگر سیل به دریا نرسد

مجتب 04-14-2010 08:47 PM

خیال حوصله بحر می​پزد هیهات

چه ​هاست در سر این قطره محال اندیش

Omid7 04-14-2010 09:30 PM

با چون منی نازک خیال ابرو کشیدن از ملال
زشت است ای وحشی غزال اما چه زیبا میکنی

ساقي 04-14-2010 10:39 PM

ای غم بــگو از دسـت تو آخر کــجا باید شدن
در گوشـه میخــانه هــم ما را تــو پیــــدا می‌کنی

Omid7 04-14-2010 10:46 PM

پير ميخانه چه خوش گفت به دردي كش خويش
كه مگو حال دل سوخته با خامي چند

ساقي 04-14-2010 10:55 PM

ره میخانه و مسجد کدام است
که هر دو بر من مسکین حرام است
نه در مسجد گذارندم که رند است
نه در میخانه کین خمار خام است
میان مسجد و میخانه راهی است
بجوئید ای عزیزان کین کدام است


...

فرانک 04-15-2010 01:31 AM

اگر چه زنده رود آب حیات است
ولی شیراز ما از اصفهان به




من نگفتم جناب حافظ گفته بدل نگیر امیدخان

takdone_dokhtar 04-15-2010 03:18 AM

عشق آن نیست که یک دل به صد یار دهی
عشق آن است که صد دل به یک یلر دهی

takdone_dokhtar 04-15-2010 03:21 AM

سلام بر شیراز
به حافظیه به سعدی و قصر دشت سلام
به شهر شعر و حکایت و سرگذشت سلام

MAHDI 04-15-2010 06:42 AM

چه گویم من ز قصر دشت شیراز
بهشتی باشد اندر دشت شیراز

Omid7 04-15-2010 09:30 AM

گویند مگو سعدی چندین سخن از عشقش
می‌گویم و بعد از من گویند به دوران‌ها

sheida.m 04-15-2010 04:37 PM

عشق می ورزو و امیُد که این فن شریف

چون هنر های دگر موجب حرمان نشود
{پپوله}

Omid7 04-15-2010 05:00 PM

به اميد آن كه شايد برسد به خاك پايت
چه پيام ها سپردم همه سوز دل صبا را

فرانک 04-15-2010 05:15 PM

ای دل غمدیده حالت به شود دل بد مکن
وین سر شوریده باز آید به سامان غم مخور

Omid7 04-15-2010 07:06 PM

عقل بی خویشتن از عشق تو دیدن تا چند
خویشتن بی‌دل و دل بی سر و سامان دیدن

فرانک 04-15-2010 08:07 PM

روز اول رفت دینم در سر زلفین تو
تا چه خواهد شد درین سودا سرانجامم هنوز

Omid7 04-15-2010 08:30 PM

هنوز با همه دردم امید درمانست
که آخری بود آخر شبان یلدا را

فرانک 04-15-2010 09:02 PM

یاری اندر کس نمی بینیم یاران را چه شد
دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد

ساقي 04-15-2010 10:33 PM

عاشقانی کز نسیم دوست جان می‌پرورند
جمله وقت سوختن چون عود اندر مجمرند
فارغند از عالم و از کار عالم روز و شب
واله‌ی راهی شگرف و غرق بحری منکرند

Omid7 04-15-2010 10:38 PM

بیار ای باد نوروزی نسیم باغ پیروزی
که بوی عنبرآمیزش به بوی یار ما ماند

ساقي 04-15-2010 10:44 PM

گفتم ای پیر چه بود این که تو کردی آخر
گفت کین داغ مرا بر دل و جان یار نهاد
من چه کردم چو چنین خواست چنین باید بود
گلم آن است که او در ره من خار نهاد

Omid7 04-15-2010 10:49 PM

تا خار غم عشقت آویخته در دامن
کوته نظری باشد رفتن به گلستان‌ها

ساقي 04-15-2010 10:55 PM

از قوت مستیم ز هستیم خبر نیست
مستم ز می عشق و چو من مست دگر نیست
در جشن می عشق که خون جگرم ریخت
نقل من دلسوخته جز خون جگر نیست
مستان می‌عشق درین بادیه رفتند
من ماندم و از ماندن من نیز اثر نیست
در بادیه‌ی عشق نه نقصان نه کمال است
چون من دو جهان خلق اگر هست و اگر نیست

Omid7 04-15-2010 11:28 PM

هر دمش با من دلسوخته لطفی دگر است
این گدا بین که چه شایسته انعام افتاد
صوفیان جمله حریفند و نظرباز ولی
زین میان حافظ دلسوخته بدنام افتاد

رزیتا 04-15-2010 11:42 PM

دانی که چه خواهم من دلسوخته از تو
خواهم که نخواهم، دگرم هیچ نظر نیست

MAHDI 04-16-2010 09:06 AM

من از رندی نخواهم کرد توبه
ولو آذیتنی با لهجه والحجر
حافظ

ساقي 04-16-2010 02:13 PM

رند عالم‌سوز را با مصلحت‌بینی چه کار
کار مُلک است آن که تدبیر و تأمل بایدش
تکیه بر تقوا و دانش در طریقت کافریست
راهرو گر صد هنر دارد توکل بایدش

Omid7 04-16-2010 09:40 PM

روز بهارست خیز تا به تماشا رویم
تکیه بر ایام نیست تا دگر آید بهار

رزیتا 04-17-2010 12:08 AM

عاشق مفلس اگر قلب دلکش کرد نثار
مکنش عیب که بر نقد روان قادر نیست

Omid7 04-17-2010 12:10 AM

نازپرورد تنعم مبرد راه به دوست
عاشقی شیوه رندان بلاکش باشد

raha_10 04-17-2010 10:01 AM

عاشق و رند و نظر بازم و می گویم فاش
تا بدانی که به چندین هنر آراسته ام

Omid7 04-17-2010 10:05 AM

چندین که برشمردم از ماجرای عشقت
اندوه دل نگفتم الا یک از هزاران

raha_10 04-17-2010 10:10 AM

ماجرای من و معشوق مرا پایان نیست
هر چه آغاز ندارد نپذیرد انجام

salem 04-17-2010 10:25 AM

سايه معشوق اكر افتاد بر عاشق جه شد
ما به او محتاج بوديم او به ما مشتاق بود

MAHDI 04-17-2010 06:20 PM

گل برنجید که از راست نرنجیم ولی
هیچ عاشق سخن سخت به معشوق نگفت

Omid7 04-17-2010 07:46 PM

دگرش چو بازبینی غم دل مگوی سعدی
که شب وصال کوتاه و سخن دراز باشد

ساقي 04-17-2010 07:56 PM

دیشب درآمد آن بت مه روی شب نقاب
بر مه کشید چنبر و درشب فکند تاب
رخسارش آتش و دل بیچارگان سپند
لعل لبش می و جگر خستگان کباب



...

Omid7 04-17-2010 08:22 PM

شب ز آه آتشین بکدم نیاسایم چو شمع
در میان آتش سوزنده جای خواب نیست

ساقي 04-17-2010 08:38 PM

شور از دل یکتای من خسته برآورد
هر فتنه و آشوب کز آن زلف دوتا خاست
این شمع فروزنده ز ایوان که افروخت
وین فتنه نو خاسته آیا ز کجا خاست



...

مجتب 04-17-2010 11:30 PM

یا رب آن شاهوش ماه رخ زهره جبین

در یکتای که و گوهر یک دانه کیست


اکنون ساعت 06:32 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.

Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)