چون می از خم به سبو رفت و گل افکند نقاب فرصت عیش نگه دار و بزن جامی چند قند آمیخته با گل نه علاج دل ماست بوسهای چند برآمیز به دشنامی چند |
بوی بهبود ز اوضاع جهان می شنوم
شادی آورد گل و بادصبا شاد آمد ای عروس هنر از بخت شکایت منما حجله ی حسن بیارای که داماد آمد |
گر کار تو نیکست به تدبیر تو نیست ور نیز بدست هم ز تقصیر تو نیست تسلیم و رضا پیشه کن و شاد بزی چون نیک و بد جهان به تقدیر تو نیست |
چون نیک نظر کرد و پر خویش در آن دید |
می خوردن و شاد بودن آیین منست فارغ بودن ز کفر و دین دین منست گفتم به عروس دهر کابین تو چیست گفتا دل خرم تو کابین منست |
به جهان خرم از آنم که جهان خرم از اوست |
ته دوری از برم دل در برم نیست هوای دیگری اندر سرم نیست به جان دلبرم کز هر دو عالم تمنای دگر جز دلبرم نیست |
سرو را پیش قدت منصب بالایی نیست |
به روی ماهت ای ماه ده و چار به سرو قدت ای زیبنده رخسار که جز عشقت خیالی در دلم نی به دیاری ندارم مو سر و کار |
بلبل به چمن زان گل رخسار نشان دید |
اکنون ساعت 01:32 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)