|
|
|
|
من تمنا کردم که تو با من باشی
تو به من گفتی: هرگز هرگز پاسخی سخت و درشت و مرا غصه ی این هرگز کشت |
هرگز دوباره باز نخواهی گشت
و من تمام شب این کوچه باغ دهکده را با گام هایی خسته طوافی دوباره خواهم کرد و شکوه تو را تا صبح تا طلوع سحر با ستاره خواهم کرد |
تا با غم عشق تو مرا کار افتاد
بیچاره دلم در غم بسیار افتاد.... بسیار فتاده بود اندر غم عشق اما نه چنین زار که این بار افتاد... |
آن کابوس و....
|
کوچه
|
رز آبی
|
اکنون ساعت 09:47 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)