صد هزاران گل شکفت و بانگِ مرغی برنخاست
عندلیـبان را چـه پیـش آمـد ، هـزاران را چه شـد // l |
ای پسه تو زده بر حدیث قند
مشتاقم از برای خدا یک شکر بخند س |
سروبالای من آن گه که درآید به سماع
چه محل جامه جان را که قبا نتوان کرد ه |
همشه پاسخ من باش وبعد از پرسشم بنشین
جواب حرفهای پوچ بهمان و فلان با من ذ |
ذره را تا نبود همت عالی حافظ
طالب چشمه خورشید درخشان نشود ع |
عشقبازی کار بازینیست ای دل سر بباز
زانکه گوی عشق نتوان زد به چوگان هوس ت |
تا درخت دوستی بر کی دهد
حالیا رفتیم و تخمی کاشتیم خ |
خنده هايم گريه آور گريه هايم جانگداز
با غم امروز در اندوه فردايم کنون // ن |
نیکنامی خواهی ای دل با بدان صحبت مدار
خودپسندی جان من برهان نادانی بود ش |
شبی مجنون به لیلی گفت کای محبوب بی همتا
تو را عاشق شود پیدا ولی مجنون نخواهد شد // ل |
لب و دندانت را حقوق نمک هست بر جان و سینه های کباب ی |
يكي درد و يكي درمون پسندد |
چون انتخاب نکرده بودی من خودم انتخاب می کنم.
گر زنم لاف هواخواهی مظلوم ضعیف روبرو پیش ضعیفان بکند من چه کنم ب |
بیا که تو به ز لعل نگار و خنده جام
حکایتیست که عقلش نمی کند تصدیق ت |
تاهست،بجز هیچ کسی قسمت من نیست
آسوده ام از منصب وجاهی که ندارم؟! ز |
زان یار دلنوازم شکریست با شکایت گر نکته دان عشقی بشنو تو این حکایت ش |
نقل قول:
:53::53::53: |
شکر ایزد که ز تاراج خزان رخنه نیافت بوستان سمن و سرود گل و شمشادست ک |
نقل قول:
کنج تنهایی ما را به خیالی خوش کرد خواب خورشید به چشم شب یلدا زد و رفت... // و |
وفا کنیم و ملامت کشیم و خوش باشیم که در طریقت ما کافریست رنجیدن! ی |
یکرنگی و بوی تازه از عشق بگیر
پرسوزترین گدازه از عشق بگیر در هر نفسی که می تپی ای دل من یادت نرود اجازه از عشق بگیر // س |
ساقی و مطرب و می جمله مهیاست ولی عیش بی یار مهیا نشود یار کجاست ب |
باورم نیست ز بدعهدی ایام هنوز
قصه غصه که در دولت یار آخر شد // ه |
هوا مسیح نفس گشت و باد نافه گشای
درخت سبز شد و مرغ در خروش آمد د |
دل و دینم شد و دلبر بملامت برخاست گفت با ما منشین کز تو سلامت برخاست ز |
زاد روزم را کسی تبریک و شاباشی نگفت
هیچ،حتا شاعری از جبهه ی همسنگران ب |
با نگاه افسونگري در افتادم
نگارم را فروختم ولي با او نيفتادم ميم بده |
منم با ذره ای دل،ای تواز خورشیدروشن تر
مخواه از من که سازم در دل یک ذره پنهانت ژ |
اول يه سوال اين شعرا از خودته
|
ژاژ خواهي رسم جوانمردان نباشد
دروغ و افترا رسم و مرام خوبرويان نباشد چ بده |
نقل قول:
|
چه بخواهی چه نخواهی،ما دو تا هم عهد هستیم
مانده امظای دو دل در زیر این برگ تعهد ط بده |
طاقتم تاب و صدايم تنهاست
كسي هست كه با من ره بسازد اينجا ص بده |
صدای ما به خواب تیره ی شب چیره خواهد شد
بخوان ،در خشکسال تندر و توفان،بخوان بامن ل بده |
نميدانم كجايم
راه دارم يا راهدارم ولي امروز هر چه هست زمينم پر از مرداب است كاف بده |
نقل قول:
عیبی نداره |
کی شعر تر انگیزدخاطر که حزین باشد
یک نکته ازین معنی گفتیم وهمین باشد س بده |
سوز دل اتشم زد يار بي مهرم
كجائي تا ببيني دلم خاكستره راهت شده ط بده |
طمع در آن لب شیرین نکردنم اولی
ولی چگونه مگس از پی شکر نرود ع |
عشق و شباب و رندی مجموعه مراد است
چون جمع شد معانی کوی بیان توان زد هـ |
اکنون ساعت 05:21 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)