سوی قصه گقتنش میداشت گوش
سوی نبض و جستنش میداشت هوش ه |
هزاران نرگس از چرخ جهانگرد
فرو شد تا بر آمد یک گل زرد ا |
آن حکیم خارچین استاد بود
دست میزد جابجا میآزمود ..... |
در بارگه وصل، جلالش میگفت:
این سر که نه عاشق است بارش ندهند ب |
با حکیم او قصهها میگفت فاش
از مقام و خواجگان و شهر و باش ق |
قدر مجموعه گل مرغ سحر داند و بس
که نه هر کو ورقی خواند معانی دانست ک |
کس به زیر دم خر خاری نهد
خر نداند دفع آن بر میجهد ب |
بنده طالع خویشم که در این قحط وفا
عشق آن لولی سرمست خریدار من است ن |
نا كرده گنه در جهان كيست بگو
وان كس كه كنه نكرد چون زيست بگو ظ |
ظلم ماری است هر که پروردش
اژدهایی شد و فرو بردش //... |
اکنون ساعت 05:23 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)