زاهد خلوت نشین دوش به میخانه شد
زاهد خلوت نشین دوش به میخانه شد از سر پیمان برفت بر سر پیمانه شد صوفی مجلس که دی جام و قدح میشکست باز به یک جرعه می عاقل و فرزانه شد شاهد عهد شباب آمده بودش به خواب باز به پیرانه سر عاشق و دیوانه شد مغبچهای میگذشت راه زن دین و دل در پی آن آشنا از همه بیگانه شد آتش رخسار گل خرمن بلبل بسوخت چهره خندان شمع آفت پروانه شد گریه شام و سحر شکر که ضایع نگشت قطره باران ما گوهر یک دانه شد نرگس ساقی بخواند آیت افسونگری حلقه اوراد ما مجلس افسانه شد منزل حافظ کنون بارگه پادشاست دل بر دلدار رفت جان بر جانانه شد {پپوله}{پپوله}{پپوله} |
در آسمان نه عجب گر به گفته حافظ سرود زهره به رقص آورد مسیحارا |
ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی دل بی تو به جان آمد وقت است که بازآیی |
یغمای عقل و دین رابیرون خرام سرمست |
نصيحـت گوش کن جانا که از جان دوست تر دارند
جوانان سـعادتـمـند پـند پير دانا را |
الا ای پیر فرزانه مکن منعم زمیخانه |
مرا عهدیست با جانان که تا جان در بدن دارم
هواداران کویش را چو جان خویشتن دارم |
ماییم و آستانه عشق و سر نیاز |
تویی که بر سر خوبان کشوری چون تاج
سزد اگر همه دلبران دهندت باج |
جای آنست که خون موج زند در دل لعل |
اکنون ساعت 11:20 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)