لاف عشق و گله از یار زهی لاف دروغ
عشق بازان چنین مستحق هجرانند ک |
که شنیدی که در این بزم دمی خوش بنشست که نه در آخر صحبت به ندامت برخاست ر |
راهی است راه عشق که هیچش کناره نیست
آنجا جز آنکه جان بسپارند چاره نیست ج |
جز نقش تو در نظر نیامد ما را جز کوی تو رهگذر نیامد ما را ز |
ز بابا بشنو و برجه که سلطانیت میخواند
که خاک اوت کیخسرو بمیرد پیش او سنجر ک |
کاندر صدف از نهفتگی گردد در آن قطره که راز دل دریا باشد ق |
لب دريا، سحر گاهان و باران،
هوا، رنگ غم چشم انتظاران، نمي پيچد صداي گرم خورشيد، نمي تابد چراغ چشم ياران رhttp://freesmile.ir/smiles/29310_poseur.gif |
روزگاری شد که در میخانه خدمت میکنم
در لباس فقر کار اهل دولت میکنم ش |
شکوه ای نیست ز طوفان حوادث ما را دل به دریازدگان خنده به سیلاب زنند ف |
فکر بلبل همه آنست که گل شد یارش
گل در اندشه که چون عشوه کند در کارش ن |
اکنون ساعت 07:18 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)