مرا دردی است اندر دل که گر گویم زبان سوزد و گر پنهان کنم ترسم که مغز استخوان سوزد با تشکر فریبا |
دردم از یار است و درمان نیز هم
دل فدای او شد و جان نیز هم |
مرگ سبکروان طلب، آرمیدن است
چون نبض، زندگانی ما در تپیدن است در شاهراه عشق ز افتادگی مترس کز پا فتادن تو به منزل رسیدن است با تشکر فریبا |
تو بگريزي از پيش يك شعله خام من ايستاده ام تا بسوزم تمام تورا آتش عشق اگر پر بسوخت مرا بين كه از پاي تا سر بسوخت |
تا ز میخانه و می نام و نشان خواهد بود
سر ما خاک ره پیر مغان خواهد بود |
سر آن ندارد امشب كه برايد آفتابي
چه خيالها گذر كرد و گذر نكرد خوابي |
با خيال تو به سر بردن اگر هست گناه
باخبر باش كه من غرق گناهم هرشب |
هر كو نكند فهمي زين كلك خيال انگيز
نقشش به حرام ار خود صورت گر چين باشد |
صورتگر نقاشم هر لحظه بتی سازم وانگه همه بتها را در پیش تو بگدازم صد نقش برانگیزم با روح درآمیزم چون نقش تو را بینم در آتشش اندازم تو ساقی خماری یا دشمن هشیاری یا آنک کنی ویران هر خانه که می سازم |
گل عقل غارت مي كند نسرين اشارت مي كند
كينك پس پرده است آن كو مي كند صورتگري |
اکنون ساعت 01:15 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)