یار من باش که زیب فلک و زینت دهر
از مه روی تو و اشک چو پروین من است س |
سالها دل طلب جام جم از ما می کرد
وانچه خود داشت زبیگانه تماشا می کرد ع |
عجب علمیست علم هیئت عشق
که چرخ هشتمش هفتم زمین است غ |
غافل از مور نشو گرچه سلیمان باشی
که ز هر ذره در راه خدا راه بود ژ |
ژاله بر لاله فرود آمده هنگام سحر
راست بر عارض گلبوی عرق کرده یار د |
دل از من برد و روی از من نهان کرد
خدا را با که این بازی توان کرد ف |
فریاد حافظ این همه آخر به هرزه نیست
هم قصهای غریب و حدیثی عجیب هست ل |
لعل سیراب به خون تشنه لب یار من است ... وز پی دیدن او دادن جان کار من است
پ |
پیراهن خیس ابر تن پوش من است
صد باغ تبر خورده در آغوش من است ت |
تو را من چشم در راهم
به سعي ام تا ز دل يك ديده بگشايم ببينم من فراخي را خبر گيرم من از يارم تو را من چشم در راهم خ |
اکنون ساعت 05:22 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)