خدا چو صورت ابروی دلگشای تو بست
گشاد کار من اندر کرشمههای تو بست گ |
گر مساعد شودم دایره چرخ کبود
هم به دست آورمش باز به پرگار دگر غ |
غرق خون بود و نمی مرد ز حسرت فرهاد
خواندم افسانه ی شیرین و به خوابش کردم چ |
چو کار عمر نه پیداست باری آن اولی
که روز واقعه پیش نگار خود باشم ع |
علاج ضعف دل ما به لب حوالت کن
که این مفرح یاقوت در خزانه توست ژ |
ژاله چو بارید بر دلم |
ژنده پوشان گر ندارند زر و زور
خوب عطا بخش و خطا پوش خدایی دارند فلک با من چه رندی کرد خدایا که بی تو کس حالم نداند ث |
ثواب روزه و حج قبول آن کس برد
که خاک میکده ی عشق را زیارت کرد م |
ا ! من میخواستم با ث بگم! |
چشم جادوی تو خود عین سواد سحر است
لیکن این هست که این نسخه سقیم افتادست //... |
اکنون ساعت 07:09 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)