دست از طلب ندارم تا کام من برآید
یا دل رسد به جانان یا جان زتن برآید م |
مي خواه و گل افشان شو از دهر چه مي جويي
اين گفت سحرگه گل بلبل تو چه مي گويي ک |
کس را پس پرده قضا راه نشد
و از سر قدر هیچ کس اگاه نشد ن |
نشسته ام در انتظار این غبار بی سوار
دریغ کز شبی چنین سپیده سر نمی زند ت |
ترسم نرسی به کعبه ای اعرابی
کین ره که تو میروی به ترکستان است آ |
آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند
آیا بود که گوشه چشمی به ما کنند ب |
به خاک افتادنم روزی چرا بود
نه آخر دایه ام باد صبا بود س |
ساقی چمن و گل را بی روی تو رنگی نیست
شمشاد خرامان کن تا باغ بیارایی (به یاد ساقی عزیز، امیدوارم خیلی زود ببینیمت) ل |
لب او بر لب من این چه خیال است و تمنا
مگر آن گه که کند کوزه گر از خاک سبویم و |
وقت سحر، به آینهای گفت شانهای
کاوخ! فلک چه کجرو و گیتی چه تند خوست ش |
اکنون ساعت 07:19 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)