شکر ایزد که ز تاراج خزان رخنه نیافت
بوستان سمن و سرو و گل و شمشادت |
تا شدم حلقه به گوش در میخانه عشق
هر دم آید غمی از نو به مبارکبادم |
مژه سیاهت ار کرد به خون ما اشارت
ز فریب او بیندیش و غلط مکن نگارا |
اندر آن ساعت که بر پشت صبا بندند زین |
رخ تو در دلم امد مراد خواهم یافت
چرا که حال نکو در قفای فال نکوست |
الا یا ایها الساقی ادر کأسا وناولهاکه عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها به بوی نافه ای کآخر صبا زان طره بگشایدزتاب جعد مشکینش چه خون افتاد در دلها |
آن شب قدری که گویند اهل خلوت امشب است |
دوش می گفت به مژگان درازت بکشم
یارب از خاطرش اندیشه بیداد ببر |
رحـم آر بر دل مـن کز مـهر روی خوبـت
شد شـخـص ناتوانـم باریک چون هـلالی |
یکی تیغ داند زدن روز کار
یکی را قلمزن کند روزگار |
اکنون ساعت 07:39 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)