خراب حالی ما لشکری نمیخواهد
بس است آمدن و رفتن نفس ما را س |
سر آن ندارد امشب،که برآید آفتابی
چه خیال ها گذر کرد و گذر نکرد خوابی... ل |
لذت اندر ترک لذت بود ، ای آزادگان
ما گدایان ترک این لذت نمیدانسته ایم چ |
چون با تو خروش و جوش ما درنگرفت رفتيم و زبانهاي خموش آورديم ک |
کنون که از کمر کوه، موج لاله گذشت
بیار کشتی می، نوبت پیاله گذشت ی |
یک چند به کودکی به استاد شدیم
یک چند به استادی خود شاد شدیم پایان سخن شنو که مارا چه رسید از خاک بر آمدیم و بر باد شدیم گ |
گر چه در ظاهر عنان اختیارم دادهاند
حیرتی دارم که جبر و اختیار من یکی است ن |
نه بسته ام به کس دل
نه بسته کس به من دل چو تخته پاره بر موج رها رها رها من ح |
حیف باشد مه من کاینهمه از مهر جدایی گفته بودی جگرم خون نکنی باز کجایی ن |
نابرده رنج گنج میسر نمیشود
مزد ان گرفت جان برادر که کار کرد //... |
اکنون ساعت 04:35 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)