هرسوي يكي ساقي با باده رواقي هرگوشه يكي مطرب سيمين ذقن بيهش |
شرط هنرش تمام کردند
قيس هنريش نام کردند |
دل از من برد و روی از من نهان کرد
خدا را با که اين بازی توان کرد |
دیدن نورست آنگه دید رنگ
وین به ضد نور دانی بیدرنگ |
گفتم مگر به گريه دلش مهربان کنم
چون سخت بود در دل سنگش اثر نکرد |
دل به دستم بود و میگشتم بگرد کوی دوست
بـیـــخبـر بـودم نمیــدانـم کـجـــا افـتــاده است |
تاسفره و نان بيني كي جان و جهان بيني رو جان جهان را جو اي جان جهان من |
نزن بر سر ناتوان دست زور
که روزی در افتی به پایش چو مور |
روزه یک سو شد و عید آمد و دلها برخاست
می ز خمخانه به جوش آمد و می باید خواست |
توبه کردم که نبوسم لب ساقی و کنون
میگزم لب که چرا گوش به نادان کردم |
اکنون ساعت 08:54 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)